شبهغریزی به دنیا میآیند و همین نیازها، انسان را به تبدیل شدن به آنچه در توان اوست، فرا میخوانند. یعنی نیازها، فطری و ژنتیکی هستند (شولتز، 1367).
د) نظریه اریک فروم
اریک فروم، مؤثرترین عامل در شخصیت انسان را نیازهای روانی میداند. به باور فروم، نیازهای جسمانی، بین انسان و حیوانات مشترکاند؛ در حالی که حیوانات نیازهای روانی ندارند و این نیازها ویژه انساناند. او پنج نیاز را به عنوان نیازهای روانی نام میبرد. 1. وابستگی؛ 2. استعلاء؛ 3. ریشه داشتن؛ 4. حس هویت؛ 5. موازین جهتگیری (شولتز، 1367).
تأثیرات پایداری بر کیفیت زندگی
اگر بخواهیم کیفیت زندگی را در حال و آینده بهتر کنیم فقط باید آن را در چهارچوب پایداری قرار دهیم (یوزل، 2004). بنابراین، نمی توان رابطۀ محکم کیفیت زندگی و پایداری را انکار کرد. محققان این برداشت را که چهارچوب پایداری منجر به کاهش کیفیت زندگی می شود، به شدت رد کرده اند (یوزل، 2004؛ فی و سیناید، 2008). با آشکار شدن نقش و اهمیت اجتماعات محلی در توسعۀ پایدار و توصیه به استفاده از شاخصهای محلی و حفظ ویژگیهای محلی در برنامهریزی ها، این مهم نیز به مطالعات کیفیت زندگی وارد شد. تأکید توسعۀ پایدار بر حفظ ارزش شهروندان در محیطهای ویژه بر تحقیقهای کیفیت زندگی تأثیر گذاشته است (فی و سیناید، 2008). این تأثیر را در دو بخش می توان مشاهده کرد: اول؛ مقیاس مطالعۀ کیفیت زندگی: که نتیجۀ آن تاکید بر مقیاسهای محلی است، دوم؛ روششناسی بررسی ها: که نتیجۀ آن تأکید بر روشهای کیفی است. پیش از این تحقیقات کیفیت زندگی در سطح بین المللی، سطح ملی و به خصوص سطح شهری انجام شده است اما با نگاه پایدار، سطح محلی برای مطالعات کیفیت زندگی مناسبتر است (پاکیون، 2003؛ فی و سیناید، 2008).
پسیون اشاره کرده است که در مقیاسهای بزرگتر ممکن است در جمعبندی نهایی نظرات موافق می تواند نظرات مخالف را خنثی کند و نتیجه را تحت تأثیر قرار دهد، او برای این نوع تحقیقات مقیاس محلی را مناسبتر می داند (پاکیون، 2003).
فی و سیناید نیز تمرکز بر گروههای ویژه و استفاده از روشهای کیفی را پیشنهاد می دهند و معتقدند استفاده از شاخصهای یکسان یا از پیش تعیین شده رابطهای بین کیفیت و پایداری را برقرار سازد (فی و سینید، 2008).
2-2-4- بهزیستی ذهنی، عملکرد شغلی و کیفیت زندگی
توجه به کارکنان و در رأس آن عملکرد شغلی آنها به عنوان بزرگ ترین و مهم ترین سرمایه سازمان، پدیدهای است که در طول چند دهه اخیر رشد فراوانی داشته است. بسیاری از تحولات سالهای کنونی که در قالب نامتمرکز کردن نظام مدیریت و کارگردانی، کاهش لایههای سازمانی، مشارکت کارکنان در فرآیند تصمیمگیری و اموری که از این دست پدید آمده اند، جملگی به این دلیل است که نگرش سازمانها نسبت به نیروی کار دگرگون شده و کارکنان سازمان از تعریف کهنه و نارسای دوره پس از انقلاب صنعتی رها شده و با تعریف تازه، «منابع پرارزش» شناخته می شوند. هم اکنون سازمانهای صنعتی، بازرگانی و حتی خدماتی بیش از پیش برای بالا بردن درجه بهره وری خود به افزایش توان تخصصی، رضایت و دلبستگی منابع انسانی خود روی آوردهاند و بهرهوری را با بهبود بخشیدن به عملکرد شغلی و کیفیت زندگی آنان مربوط ساختهاند (دولان، رندال و شولر، 1380).
یکی از نتایج توجه به مفهوم کیفیت زندگی در برنامهریزی شهری در نظر گرفتن نتایج و اثرات کیفی توسعه بر روان و حیات معنوی انسان است (کلارک، 2008). . از طرف دیگر مطابق تعریف، کیفیت زندگی ممکن است منعکس کننده رابطۀ انسان با محیط باشد. در این میان، در مکاتب مختلفی در روانشناسی محیط به مقولۀ ادراک انسان از محیط و رابطۀ انسان با محیط پرداخته شده است. در ادبیات روانشناسی محیط، انسان موجودی پیچیده است که انگیزش او نیروی هدایت کننده و سازمان دهنده ادراک، شناخت و رفتار هدفمند آدمی در محیط است (مطلبی، 1380).
در این راستا انگیزههای انسان منشأ نیازهای اوست نیازهایی که چهارچوبی برای ارزشها و نگرهای انسان ایجاد میکند (عینی فر، 1381). مازلو روانشناس انسانگرا مدلی از نیازها و انگیزشهای انسان ارائه کرده است که پژوهشهای انجام شده در روانشناسی محیط قابلیت مدل او را برای استفاده طراحان محیطی به اثبات رسانده است (مطلبی،1380؛ عینی فر،1381؛ لی، 2008). در تحقیقهای کیفیت زندگی لزوم توجه به نیازهای عالی پذیرفته شده است، در واقع بررسیهای کیفیت زندگی نشان داده که با افزایش رفاه و جایگزینی مفهوم توسعه به جای رشد جا برای تحقیقات کیفیت زندگی یعنی توجه به دیگر ابعاد زندگی انسان که چیزی فراتر از نیازهای اولیه و استانداردهای زندگی اوست باز شده است (فتحلی و پرتویان، 1390).
ﻛﻴﻔﻴﺖ زﻧﺪﮔﻲ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎی ﺑﻬﺰﻳﺴﺘﻲ ﻋﻤﻮم ﻣﺮدم و ﻛﻴﻔﻴﺖ ﻣﺤﻴﻄﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ در آن زﻧﺪﮔﻲ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ (فسلی، سهین و وهبی، 2007). در ادبیات کیفیت زندگی، بهزیستی بعد ذهنی کیفیت زندگی دانسته شده است. در برخی تحقیقات که به بعد ذهنی کیفیت زندگی پرداخته، اشاره شده است که رابطۀ مستقیمی بین تأمین نیازها و احساس بهزیستی یا خوشبختی افراد وجود ندارد چه بسیار افرادی که در شرایط پایین تری از خدمات، تسهیلات و…، نسبت به دیگران به سر می برند اما احساس بهتری نسبت به محیط و شرایط زندگی خود دارند. بنابراین، توجه صرف به تجربۀ ذهنی افراد و محور بودن این نوع تحقیقات تحقیق را به نتیجۀ مطلوب نمیرساند. در ادبیات موجود با وجود تفاوت معنایی دو واژهای بهزیستی و رضایتمندی گاهی تعبیر یکسانی از آنها شده و در مواردی این دو جای یکدیگر به کارگرفته شده اند. همانطور که گفته شد، بعد ذهنی کیفیت زندگی را بهزیستی و رضایتمندی دانسته اند، بعدی که درک انسان را از شرایط واقع را نشان می دهد. در برخی تحقیقات ارزیابی میزان رضایتمندی را وسیلهای برای تشخیص بهزیستی افراد و ارزیابی بعد ذهنی کیفیت زندگی دانسته اند (کلارک، 2008؛ لی، 2008).
2-3- پیشینهی پژوهشی
اینجا فقط تکه های از پایان نامه به صورت رندم (تصادفی) درج می شود که هنگام انتقال از فایل ورد ممکن است باعث به هم ریختگی شود و یا عکس ها ، نمودار ها و جداول درج نشوند.
برای دانلود متن کامل پایان نامه ، مقاله ، تحقیق ، پروژه ، پروپوزال ،سمینار مقطع کارشناسی ، ارشد و دکتری در موضوعات مختلف با فرمت ورد می توانید به سایت 77u.ir مراجعه نمایید
رشته روانشناسی و علوم تربیتی همه موضوعات و گرایش ها :روانشناسی بالینی ، تربیتی ، صنعتی سازمانی ،آموزش و پرورش، کودکاناستثنائی،روانسنجی، تکنولوژی آموزشی ، مدیریت آموزشی ، برنامه ریزی درسی ، زیست روانشناسی ، روانشناسی رشد
در این سایت مجموعه بسیار بزرگی از مقالات و پایان نامه ها با منابع و ماخذ کامل درج شده که قسمتی از آنها به صورت رایگان و بقیه برای فروش و دانلود درج شده اند
2-3-1- پیشینهی خارجی
مایک اشمیت (2013)، در پژوهشی به بررسی رابطه بین بهزیستی ذهنی و کیفیت هوا در شهر برلین آلمان پرداخته است. نتایج نشان داده است که O3 تأثیر منفی قابل توجهی در رضایت از زندگی دارد، علاوه بر این رضایت از زندگی با نگرانیهای زیست محیطی بسیار تحت تأثیر قرار میگیرد.
استوارت و همکاران (2013)، در پژوهشی با عنوان مقایسه اجتماعی رو به پایین و بهزیستی ذهنی در سالمندی: نقش مدیریت کنترل درک شده پرداختند. تجزیه و تحلیل رگرسیون ارتباط معنی داری بین مقایسه اجتماعی رو به پایین و کنترل درک شده حاصل برای سه بعد بهزیستی ذهنی (رضایت از زندگی، استرس درک شده، و نشانههای افسردگی) است.Follow-up analyses revealed that downward social comparison was associated with greater subjective well-being at low levels of perceived control; but was unrelated to subjective well-being at high levels of perceived control. تجزیه و تحلیل نشان داد که مقایسه اجتماعی رو به پایین با بهزیستی ذهنی بیشتر در سطوح پایین کنترل درک شده همراه بود.
ردی و جیشانکار (2012)، در پژوهشی با عنوان بهزیستی ذهنی و رضایت شغلی نشان دادند که بهزیستی ذهنی زنان و مردان تفاوت معنی داری ندارد، رضایت شغلی زنان و مردان تفاوت معنی داری دارند (مردان رضایت شغلی بیشتری دارند) و همچنین بهزیستی ذهنی و سطح رضایت شغلی با هم رابطه رابطه دارند به طوری که بهزیستی ذهنی بالاتر موجب رضایت شغلی میگردد و بالعکس.
المالکی و همکاران (2012)، در پژوهشی با عنوان کیفیت زندگی کاری پرستاران در بخش مراقبتهای بهداشتی اولیه در منطقه جازان، عربستان سعودی نشان دادند که پاسخ دهندگان از زندگی کاری خود ناراضی هستند. The major influencing factors were unsuitable working hours, lack of facilities for nurses, inability to balance work with family needs, inadequacy of vacations time for nurses and their families, poor staffing, management and supervision practices, lack of professional development opportunities, and an inappropriate working environment in terms of the level of security, patient care supplies and equipment, and recreation facilities (break-area). مهمترین عوامل مؤثر عبارت بودند از: ساعات کار نامناسب، کمبود امکانات برای پرستاران، عدم توانایی به تعادل کار با نیازهای خانواده، ناکافی بودن زمان تعطیلات برای پرستاران و خانوادههای آنها، نیروی انسانی ضعیف، مدیریت و شیوههای نظارت، فقدان فرصتهای توسعه حرفهای و نامناسب محیط کار در شرایط سطح امنیت، مراقبت از بیمار و تجهیزات و امکانات تفریح و سرگرمی.Other essential factors include the community’s view of nursing and an inadequate salary. همچنین ازدیدگاه جامعه پرستاری، حقوق و دستمزد ناکافی بود. More positively, the majority of nurses were satisfied with their co-workers, satisfied to be nurses and had a sense of belonging in their woاکثریت پرستاران از همکاران خود راضی بودندSignificant differences were found according to gender, age, marital status, dependent children, dependent adults, nationality, nursing tenure, organizational tenure, positional tenure, and payment per month..
در گزارش اداره آمار بین المللی، که به اندازهگیری بهزیستی ذهنی- زندگی در انگلستان در سال 2012 پرداخته است، بهزیستی در اقتصاد مردم و محیط زیست مورد بحث قرار گرفته است. اطلاعاتی مانند نرخ بیکاری و یا تعدادی از جرایم علیه شخص در کنار دادههایی در افکار و احساسات مردم معرفی شده است، برای مثال، رضایت از شغل و یا اوقات فراغت و ترس از جرم و جنایت. Together, a richer picture on ‘how society is doing’ is provided.این گزارش که به طور جامع به بررسی بسیاری از مؤلفههای مرتبط با بهزیستی ذهنی مردم در انگلستان در سال 2012 و مقایسه آن با سالهای قبل از آن میپردازد، در مجموع نشان دهنده آن است که بهزیستی ذهنی مردم در انگلستان به صورت نزولی در حال کاهش است.
بورینی و همکاران (2012)، در پژوهشی نشان دادند که بهزیستی ذهنی با درآمد و عوامل دموگرافیک رابطه دارد.
اَنسا و همکاران (2012)، در پژوهشی نشان دادند که به نظر میرسد که کار، پیش بینی کننده افزایش کنترل و افزایش بهزیستی ذهنی میباشد.
فاین و رودی (2012)، در پژوهشی به بررسی رابطه بین چشم انداز زمان و بهزیستی ذهنی افراد سالمند پرداختند. در این پژوهش پنج بعد چشم انداز با چهار جنبهی خاص از بهزیستی ذهنی (عاطفه مثبت، عاطفه منفی، رضایت از زندگی و افسردگی) بررسی شد. نتایج نشان داد که افرادFuture-oriented older persons had a more positive affect. آیندهگرای مسنتر دارای عاطفه مثبتتر بودند.Older adults who were positively oriented towards the past appeared to be more satisfied with life. افراد مسن و مثبتگرا نسبت به گذشته بیشتر از زندگی راضی به نظر میرسیدند. A hedonistic view of the present was related to a high positive affect. دیدگاه لذت بردن از حال حاضر با عاطفه مثبت بالا رابطه داشت. Older persons with a Past-Negative perspective were more likely to experience negative affect and depressive feelings, along with a lower level of positive affect and satisfaction with life. افراد مسن تر با دیدگاههای منفی گذشته، عواطف منفی و احساسات افسردگی، همراه با یک سطح پایینتر از عاطفه مثبت و رضایت از زندگی را بیشتر تجربه کردهاند. The Present-Fatalistic time perspective correlated with more depressive symptoms. چشم انداز زمان در حال حاضر جبری و با علائم افسردگی بیشتر در ارتباط بود. The findings emphasize the relevance of time perspective styles for the subjective well-being, which has specific implications for the way caregivers could interact with older adults to enhance quality of life. یافتهها بر ارتباط سبک چشم انداز زمان با بهزیستی ذهنی اشاره میکردند، که دارای پیامدهای خاصی برای روش مراقبت و روش ارتباط برقرار کردن با سالمندان بودند که میتوانستاند موجب بالابردن کیفیت زندگی افراد مسن گردند.
دانیل ساکس و همکاران (2010)، در پژوهشی با عنوان بررسی بهزیستی ذهنی، درآمد، توسعه اقتصادی و رشد نشان دادند که افراد ثروتمند در یک کشور از افراد فقیر بیشتر از زندگی خود راضی هستند، درآمد مطلق نقش مهمی و تأثیرگذاری بر رفاه و بهزیستی دارد، رضایت از زندگی کشورهای در حال رشد به طور معمول رشد میکند و به طور کلی این نتایج با هم نشان میدهد که اندازهگیری بهزیستی ذهنی به طور یکسان با استانداردهای زندگی مادی رشد میکند.
مونیکا ماریانوآگومز و همکاران (2010)، در پژوهشی با هدف بررسی بهزیستی ذهنی با کیفیت زندگی در بیماران سرطانی نشان دادند که همبستگی مثبت و بالایی بین زمان پس از تیروئیدکتومی و درجه بهزیستی ذهنی و کیفیت زندگی وجود دارد، همچنین همچنین نتایج نشان داد که همبستگی بالایی(significant at the 99% level) between the two instruments used. (در سطح 99 درصد معنیدار) بین دو مؤلفه بهزیستی ذهنی و کیفیت زندگی وجود دارد.
واتسون، پیچلر و والاس (2010)، در پژوهشی به بررسی و مقایسه کیفیت زندگی و بهزیستی ذهنی در کشورهای اتحادیه اروپایی پرداختند. از آن جا که رضایت زندگی نشان دهنده خوبی برای بهزیستی ذهنی میباشد از این مؤلفه استفاده شده است و نتایج نشان داد که بیشترین رضایت از زندگی در کشورهای عضو Eu15 میباشد، بعد از آن در کشورهای NMS12 و پایین ترین میزان در کشورهای CC3 میباشد. همچنین آنها گزارش کردند که بیکاری و سلامتی پایین از موانع مهم سطح رضایت از زندگی در همه کشورها بودند.
راسل (2008)، در پژوهشی بیان میکند که تحقیقات رابطه بین بهزیستی ذهنی و عملکرد شغلی را نشان دادهاند.
کلپاک و همکاران (2008)، در پژوهشی با عنوان بررسی رابطه کیفیت زندگی با عملکرد شناختی در بیماران پارکینسونی نشان دادند که عملکرد شناختی با کیفیت زندگی در ارتباط می باشد.
لی در سال 2008 با بهره گرفتن از شاخصهای ذهنی به ارزیابی کیفیت زندگی در شهر تایپه پرداخته است. نتایج این مطالعه نشان میدهد که وضعیت اجتماع، تعلقات محلی، و رضایت از محله بیشترین تاثیر را بر رضایت از کیفیت زندگی دارند.
آپتر (2007)، در مطالعهای به این نتیجه رسید که تعامل دوسویه شخصیت و سبکهای فراانگیزشی میتواند به طور معنی داری هیجان و عملکرد را پیش بینی نماید.
ویرجینیا (2007)، در مطالعهای دریافت در مشاغل مختلف 85 درصد عواملی که عملکرد شغلی عالی را از متوسط جدا میکنند به هوش هیجانی بر میگردد و تنها 15 درصد به عوامل شناختی مربوط میشود.
نتایج مطالعه کارادماس(2007)نیز نشان داده است تنش و ناراحتیهای زندگی میتوانند موجب به وجود آمدن نشانگانی مانند اضطراب و افسردگی شوند و از این طریق، ابعاد مثبت بهزیستی روانشناختی را مختل کنند.
کامینز و داورن (2006)، معتقدند هسته مرکزی هیجانی با سه مؤلفه رضایت، شادمانی و برانگیختگی، تبیین کننده 85 درصد از میزان بهزیستی ذهنی افراد است. هر شخصی دارای یک دامنه و خط پایه بهزیستی و شادمانی است که در اثر شرایط و تغییرات محیطی، بهزیستی و شادمانی افراد در آن دامنه تغییر میکند و در شرایط معمولی دوباره به خط پایه اصلی باز میگردد.
از نظر هوسر و همکارانش(2005) هریک از ابعاد مدل فوق چالشهایی هستند که انسانها در زندگی خود با آنها مواجه میشوند. شواهد پژوهشی شایان توجهی وجود دارد که نشان میدهند تنش و حوادث نامطبوع زندگی میتوانند بهزیستی روانشناختی را تحت تاثیر قرار دهند و مختل کنند.
وان دان برگ و پیتاریو (2005) در تحقیق خود تحت عنوان ارتباط بین شخصیت و
دیدگاهتان را بنویسید
ببخشید، برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید