دسته: برگزیده

تجهیزات پزشکی سینا صنعت آرامیس

شرکت تجهیزات پزشکی سینا صنعت آرامیس در جهت جلب رضایت بیشتر مشتریان و ارایه خدمات با کیفیت تر به آنها سعی در هر چه استاندارد کردن خدمات خود داشته ، از این رو با سپری نمودن دوره های مقتضی و کسب گواهینامه ها و استانداردهای بین المللی سعی در این امر نموده است .

کسب استاندارد ISO 9001 یک سیستم مدیریت کیفیت جامع بوده که تمامی فرایندهای سازمان از ابتدا تا انتها تحت کنترل و بازرسی قرار می دهد که طی برنامه ای منظم کیفیت محصولات و خدمات خود را نیز ارتقا می بخشد.

کسب ایزو ۱۳۴۸۵ که در حمایت از تولید کنندگان دستگاه های پزشکی در طراحی سیستم های مدیریت کیفیت ایجاد و حفظ اثربخشی فرآیندهای آنها تبیین شده است . اطمینان از طراحی، توسعه، تولید، نصب، و تحویل دستگاه های پزشکی که برای اهداف مورد نظر خود ایمن هستند، در نظر گرفته شده است .

خلوص سنج اکسیژن

اندازه گیری دقیق میزان خلوص اکسیژن بین 100- 0 درصد با دقت 0.1 درصد
مجهز به کالیبراسیون دستی 21% محیط و 100% خلوص اکسیژن
اندازه گیری با حجم فلوی 2 لیتر بر دقیقه
جهت اندازه گیری خلوص اکسیژن سیستم سانترال، سیلندر اکسیژن، دستگاه اکسیژن ساز،
ونتیلاتور، چادرهای بیهوشی و انکوباتور

کروماتوگرافی مایع

کروماتوگرافی مایع یعنی چه؟ اساس کار کروماتوگرافی جداسازی مخلوط‌ ها بر پایه توزیع اجزاء آن بین دو فاز ساکن و متحرک می‌باشد. از میان تکنیک‌های جداسازی، کروماتوگرافی مایع (HPLC) بیشترین رشد و کارایی را به علت حساسیت بالا، تعیین مقدار کمی با صحت بالا، قابلیت آنالیز نمونه‌های غیرفرار و حساس به دما (که با تکنیک کروماتوگرافی گازی امکان پذیر نیست) داشته است.

کروماتوگرافی مایع (HPLC) نوعی کروماتوگرافی است که در آن فاز مایع به‌ آسانی تغییر می‌کند و در قدرت تفکیک و زمان تجزیه اثر می‌گذارد. کروماتوگرافی مایع کارا در پمپ‌های متکی به عبور یک حلال مایع تحت فشار، حاوی مخلوط نمونه از ستون پر شده با ماده جاذب جامد است.

هر عنصر در نمونه با برخورد کمی متفاوت با مواد جاذب، باعث سرعت جریان‌های مختلف برای اجزای مختلف ماده شده و منجر به جدایی از اجزای آنها به صورت جریان از ستون می‌شود.

HPLC یا همان کروماتوگرافی مایع (در مورد انواع دیگر کروماتوگرافی توضیح مختصری داده میشود) مخفف عبارت High Performance Liquid Chromatography میباشد.
پس HPLC مخفف عبارت High Pressure Liquid Chromatography می باشد.
اصولا و امرزه هم براساس فشار بالایی که در دستگاه ایجاد میشود کار می کند. اما به مرور زمان و مشخص شدن کارآیی بالای دستگاه عبارت اول تغییر نام داد.
در واقع HPLC یک آنالیزور مواد بسیار دقیق است که می تواند طیف وسیعی از عناصر و مواد را در ترکیبات مختلف جدا سازی شناسایی و اندازه گیری کند.
سیستمهای ANALITICAL می توانند جزء مورد اندازه گیری که انالیت، فرکشن یا نمونه خوانده میشد را با رزولوشن PPM و گاها PPB اندازه گیری کنند.

 

اجزای تشکیل دهنده کرماتوگرافی مایع (HPLC)

تمامی سیستمهای HPLC از بخشهای
1_ PUMP که به دو نوع Low pressure quaternary و Pressure Binary High تقسیم میشود(دستگاه ما نوع اول که کاربردی تر است می باشد و یکی از برنامه های مهم در آینده تولید نوع دوم میباشد)
2_detector که انواع زیادی دارد (در دستگاه ما UV/Vis از نوع تک طول موج از 190 تا 800 نانومتر می باشد)
3-Separation Column یا ستون جداسازی
4-Injector یاشیر تزریق یا اتو اینجکتور (در حال حاضر دستگاه ما با اینجکتور دستی عرضه می شود ولی اتوسمپلر یا اتو اینجکتور در حال ساخت است و پیش بینی میشود 8 ماه دیگر آماده ارائه و فروش شود.
5-آون ستون
6-نرم افزار (دستگاه ما از نرم افزار محبوب و معروف Clarity بهره میگیرد)
لازم به توضیح است سازندگان  کرماتوگرافی مایع (HPLC) در دنیا به این سمت میروند تا نرم افزار واحدی را بر روی دستگاه خود ارایه کنند و تنها گزینه آنها تنها نرم افزار جنرال کروماتوگرافی جهان Clarity محصول شرکت Data apex آلمان می باشد.

کروماتوگرافی مایع (HPLC) سینا صنعت به طور کامل توسط نرم افزار CLARITY با نام سینا صنعت شناسایی شده و قابل کنترل و دریافت و آنالیز دیتاست.

 

معرفی کروماتوگرافی مایع (HPLC) از نگاه کاربردی

کاربران کروماتوگرافی مایع عمدتا فارغ التحصیل های رشته شیمی مقطع دکتری گرایش شیمی تجزیه هستند. اما کاربرد HPLC به قدری وسیع است که در رشته های زیادی چون داروسازی، پزشکی، مواد، سم شناسی، علوم آزمایشگاهی، محیط زیست، علوم زمین، فیزیک و حتی الکترونیک وجود آن الزامی می باشد.
در صنعت، دستگاه شماره یک صنایع داروسازی،سم سازی، مواد شیمیایی، برخی پتروشیمی ها و …. در بخش QC , R&D HPLC می باشد.
و در علوم پزشکی روش رفرنس بسیاری از تستهای تشخیص طبی روش HPLC است. سازمان غذا و دارو دارای آزمایشگاه بزرگی می باشد که در آن بیش از 10 دستگاه کروماتوگرافی مایع (HPLC) وجود دارد و در مراکز پزشکی قانونی یکی از انواع آن همیشه موجود است.

 

شرکت سینا صنعت اولین و تنها تولید کننده کروماتوگرافی مایع (HPLC)

فروش سیستمهای کروماتوگرافی اصولا کار راحتی نیست و لازمه آن وجود تیم پشتیبانی قوی می باشد بسیاری از شرکتها گاها اقدام به واردات می کنند ولی به دلیل عدم توانایی در پشتیبانی دوام نیاورده و از بازار حذف می شوند.
کروماتوگرافی مایع (HPLC) اصولا به لحاظ ساختار پیچیده و حساس زیاد خراب می شود تا جایی که در دنیا آن را به شوخی High Problem Liquid chromatography خطاب میکنند و یا فروش و خدمات آن چنان تعهد بالایی دارد که آن را High promise liquid chromatography و بدلیل قیمت بالا High Price liquid chromatography می گویند.
شرکت سینا صنعت اولین و تنها تولید کننده کروماتوگرافی مایع (HPLC) در ایران افتخار این را دارد که تجهیزات پزشکی و آزمایشگاهی پیشرفته را با بهره گیری از متخصصان زبده، تیم آموزش و پشتیبانی قوی و در اختیار داشتن کارخانه ساخت تجهیزات پزشکی و آزمایشگاهی و فضایی استاندارد به مساحت 2500 متر مربع دارای واحدهای R&D QC__ آزمایشگاه تست و کالیبراسیون، سالن تولید اختصاصی با بهره گیری از بروزترین تجهیزات و ماشین آلات، در داخل کشور تولید می کند.

و طی سالهای گذشته توانسته موانعی چون تحریم های یک جانبه، عدم خدمات دهی توسط کمپانی های خارجی و نبود لوازم یدکی را از پیش پای پژوهشگران، اساتید محترم دانشگاهها و صنعتگران بردارد.

 

مقایسه با نمونه های خارجی

برندهای شناخته شده در ایران به ترتیب کیفیت و شناخته شده بودن
1-WATERS انگلیس
2-AGILENT آمریکا
3-KENUVER آلمان
4-SHIMATZO ژاپن
5-SYKAM آلمان
6-REGOL چین

به دلیل بالا رفتن قیمت دستگاه ها و عدم سرویس دهی توسط شرکتهای سازنده، میزان واردات به طور چشمگیری کاهش یافته و عملا دستگاه های دست دوم باز سازی شده وارد کشور می شوند ولی موضوع قطعات یدکی و مصرفی همچنان مطرح است.

لیزر فوتونا

همیشه اولین نشانه های بالا رفتن و افزایش سن روی پوست افراد نشان داده میشود و برای جلوگیری یا کاهش این مشکلات پوستی توصیه میشود که از کرم های مختلف استفاده کنید اما اگر در سنین بالا شاهد لک های پوستی شدید بهتر است از خدمات لیزر درمانی برای جوانسازی پوست خود استفاده کنید.

لیزر فوتونا (سیستم SP Dynamis) موثر ترین و پیشرفته ترین لیزر غیر تهاجمی برای از بین بردن چین و چروک و خطوط و لکه های پوستی و همچنین جوانسازی پوست استفاده میشود که این سیستم برنده جایزه موثر ترین لیزر چند کاره دنیا را در آمریکا شده است.

لیزر فوتونا باعث کشیده شدن و سفت شدن و در نتیجه جذاب و شفاف شدن صورت میشود و برای کسانی که دارای پوستی شل و افتاده و دارای لک ها و مشکلات پوستی هستند کاربرد زیادی دارد و بسیار موثر است.

لیزر فوتونا 4D به لایه های درم و اپیدرم نفوذ میکند و با ایجاد حرارت باعث بازسازی بافت پوست میشود.تکنولوژی این سیستم بسیار پیشرفته میباشد به طوری که با ترکیب 4 مرحله درمانی با دو طول موج Er: YAG + Nd: YAG و 4 فاز Light Peel, Skin Tightening, Rejuvenation, Intraoral Tightening که هریک از آنها بر اساس عرض پالسهای مختلف توانایی درمان غیرتهاجمی و تهاجمی خفیف را بدون آنکه به سطح پوست آسیب برساند فراهم میآورد و باعث افزایش کلاژن داخل پوست می شود لذا باعث سوختگی سطح پوست نمیشود و از طرفی این سیستم احتیاج به هیچگونه هزینه مصرفی برای درمان ندارد.

لیزر فوتونا مانند خدمات لیزر موهای زائد است که هم از طریق سطح داخلی و هم سطح خارجی پوست انجام میشود که نه تنها در جوانسازی پوست و رفع چین و چروک کاربرد داشته بلکه در پیکرتراشی و لاغری موضعی نیز مورد استفاده قرار می گیرد.

لیزر فوتونا سه بعدی از جمله دستگاه های جدید و مطابق با علم روز است که برای مبارزه با پیری و آلودگی و جوانسازی پوست استفاده میشود.

با استفاده از لیزر قوتونا می‌توانید هم زمان نسبت به رفع چربی‌های انباشه شده و سفت شدن پوست صورت اقدام کنید. لیزر بدون خطر و به تدریج موضع مورد نظر را داغ می­کند و بافت اطراف آن را جوان می­ کند. همزمان تولید کلاژن­ های جدید باعث سفتی پوست می­ شود که در یک درمان کلی باعث بهبود سستی و خاصیت ارتجاعی در ناحیه تحت درمان می ­شود.

 

فوتونا همان لیزر فوتونا است که یکی از بهترین و بی نظیر ترین روش ها برای زیبایی پوست و جوانسازی می باشد که شما می توانید از این روش برای رسیدن به پوستی بسیار شاداب و تناسب اندام مورد نظر خود استفاده کنید. برای استفاده از این روش می توانید با همکاران ما از همین وب سایت اینترنتی پیش روی خود در تماس باشید.

فوتونا یکی از بهترین شاهکارهای ارائه شده در مهندسی پزشکی می باشد که از این روش برای زیبایی و تناسب اندام استفاده می شود و برای اولین بار نیز از این روش در سال 2018 استفاده کردند و توانستند در سطح بین الملل اقدام به استفاده از این روش داشته باشند.

با افزایش سن، پوست به دلایل مختلفی دچار تغییر می‌شود. فوتونا با تحریک تولید کلاژن و فعال‌سازی فرایند کلاژن سازی، سبب جوانسازی پوست می‌شود. این روش درمانی که هم از طریق سطح خارجی پوست و هم از داخل مخاط دهان به کار گفته می‌شود با تحریک و تولید کلاژن و حجم دهی پوست، جوانی را به پوست بازمی‌گرداند. با ۴ مرحله زیر از داشتن پوستی درخشان لذت ببرید!

۱. از بین بردن خط خنده: یکی از بارزترین علائم پیری ظاهر شدن خطوط خنده در اطراف دهان است. اگر نگران این خطوط عمیق اطراف دهان و فک هستید، شما را با این خبر خوب خوشحال می‌کنم که در این مرحله تمامی این خطوط از بین می‌روند!

در این مرحله از درمان، با گرمادهی ملایم بافت داخلی دهان، پوست اطراف لب حجم گرفته و سفت می‌شود که درنتیجه آن خطوط لبخند از بین می‌روند.

۲. از بین بردن خطوط عمیق و رنگدانه‌­های پوستی: بسیاری از درمانی‌های زیبایی فقط خطوط ریز و رنگدانه‌­هایی که در اثر تابش نور خورشید روی پوست ایجاد شده‌اند را از بین می‌برند اما در جوانسازی پوست با فوتونا می‌توان تمامی خطوط عمیق پیشانی و لکه‌های تیره روی پوست را با لیزر از بین برد. با این کار پوست صاف‌تر و یکدست‌تری خواهید داشت. این مرحله از درمان نیز با گرمادهی بافت داخلی دهان انجام می‌شود.

۳. رفع افتادگی و شلی پوست: احتمالاً متوجه شده‌اید که با ورود به ۳۰ سالگی، پوست ساختار خود را از دست می‌دهد و دچار افتادگی می‌شود، همین مسئله سبب شده که چهره­مان خسته و کدر نشان داده شود. با بسته شدن منافذ و لیفت پوست، این مشکلات برطرف خواهد شد. در این مرحله برای افزایش حجم و لیفت پوست و فرم دهی کلی صورت، گرما به عمق پوست نفوذ می‌کند.

نیوپایپ 

بازرگانی صدرا نمایندگی لوله و اتصالات نیوپایپ در تهران میباشد که فرآیند فروش محصولات گیتی پسند و لوله پنج لایه و لوله تک لایه را انجام می دهد. ما در این مجموعه سعی داشته ایم تا محصولات ساختمانی را با حذف واسطه و به صورت مستقیم از کارخانه تولیدی به فروشندگان توزیع نماییم. حال با ایجاد شعبه فروش نیوپایپ در تهران و ایجاد انبار لوله و اتصالات نیوپایپ در مرکز استان، دسترسی مشتریان رابهبود ببخشیم و با ایجاد تخفیف های ویژه توانایی خرید را افزایش دهیم. هم چنین بازرگانی صدرا، جهت افزایش بازدهی و عدم پراکندگی خرید مشتریان از دیگر لوازم مورد نیاز برای تکمیل پروژه های ساختمانی، نمایندگی لوله آذین، نمایندگی لوله پوش فیت نیوفلکس و نمایندگی شیرآلات شودر را به مجموعه خود اضافه نموده است که از طریق قسمت های معین شده میتوانید خرید های خود را انجام دهید. در نمایندگی لوله و اتصالات نیوپایپ نحوه ارتباط و تحویل سفارشات مشتریان به صورت دوره ای بروزرسانی میگردد و تغییر و تحولاتی در این زمینه برای رضایت مشتریان انجام خواهد شد. از آنجایی که ما نمایندگی رسمی لوله نیوپایپ هستیم سعی نموده ایم تا سیستم های فروش و بازاریابی را به صورت گسترده، به بهترین شکل پیاده سازی کنیم تا فروشگاه های ساختمانی و تاسیساتی بتوانند در چرخه فروش این نمایندگی قرار گیرند. با توجه به اینکه خرید محصولات نیوپایپ  از نمایندگی لوله پنج لایه نیوپایپ شرایط مناسبی دارد اما در صورتی که از شرایط ویژه و خاصی برخوردار هستید و نیازمند تغییر در فرآیند خرید خود میباشید میتوانید با ارتباط واحد پشتیبانی و قسمت مدیریت مجموعه شرایط مورد نظر را بیان نموده و از خدمات ما استفاده نمایید.

معرفی بهترین نمایندگی های فروش نیوپایپ

نمایندگی های متعددی در استان تهران و دیگر استان های سطح کشور وجود دارد اما هر کدام به نسبت توانایی کادر متخصص و نیروی انسانی خدمات متفاوتی را ارائه مینمایند بنابراین بهترین و برترین نمایندگی جهت ارائه لوله و اتصالات نیوپایپ از نظر بازرگانی صدرا دارای ویژگی های زیر میباشد:

  • -نمایندگی های برتر، مورد تایید اصناف و اداره کل کسب و کار های مجازی میباشند و میبایست تحت نظارت ادارات بیان شده باشند.
  • -تاییده ها و لوح های اهدا شده از سوی برند نیوپایپ را میبایست داشته باشند و به صورت مستقیم از کارخانجات محصولات را دریافت نمایند.
  • -نمایندگی برتر میبایست اصالت کالا و کیفیت محصولات خود را تضمین نماید و خدمات پس از فروش به مشتریان خود ارائه دهد.
  • -میزان حجم بار و محصولات مورد نیاز بازار و درخواست های مشتریان را داشته باشد و امکان ارسال سفارشات در کمترین زمان را فراهم سازد.
  • -متعاقبا نمایندگی منتخب باید قیمت محصولات نیوپایپ را با بالاترین میزان درصد تخفیف و کمترین سود بهمشتریان ارائه نماید.
  • -بروز بودن و آپدیت مداوم قیمت لوله و اتصالات نیوپایپ به صورت مداوم انجام شود و همواره لیست های قیمت نو رسانی گردد.
  • -امکان مشاوره رایگان و ارتباط با متخصصین فروش فراهم گردد و همواره سعی شود بهترین پاسخ را در اختیار مشتریان قرار دهند.

نحوه انتخاب بهترین لوله نیوپایپ:

1.انتخاب لوله نیوپایپPE-AL-PE

این دسته از لوله ها معمولا برای پروژه های مسکونی و نیمه تجاری کاربرد دارد زیرا مخصوص انتقال آب سرد یا آب با دمای زیر 35 درجه سانتی گراد می باشد. قدرت کشسانی و تحمل میزان فشار دمایی در این لوله پایین است و توانایی تحمل بار گرمایی بیشتر را ندارد. از لحاظ قیمت خرید لوله های نیوپایپ معمولا هزینه کمتری را برای پروژه در بردارد و به جای استفاده از لوله ها با هزینه بیشتر این نوع لوله مقرون به صرفه خواهد بود. با توجه به گستردگی محیطی شهر تهران سعی نموده ایم تا  فروشگاه خود را در مرکز استان قرار دهیم و به این ترتیب نمایندگی نیوپایپ شمال تهران ، نمایندگی نیوپایپ جنوب تهران ، نمایندگی نیوپایپ شرق تهران ، نمایندگی نیوپایپ غرب تهران را به طور کامل پوشش می دهیم.

2.انتخاب لوله نیوپایپPERT-AL-PERT

لوله نیوپایپ  pert-al-pert توانایی تحمل دمای 65 درجه سانتی گراد را دارا می باشد و در موتورخانه ها، شوفاژ و سیستم های گرمایشی از کف و سقف و … کاربرد دارد. با توجه به میزان تحمل دمایی داخلی لوله می بایست از عملکرد این لوله های در محیط های بیان شده نهایت دقت را انجام داد بدین منظور که ظرفیت بالایی جریان آب در سیستم های گرمایشی با ظرفیت آستانه تحمل این لوله های همتراز و یا کمتر باشد تا مشکلاتی نظیر ترکیدگی اتفاق نیافتد .

3.انتخاب لوله نیوپایپPEX-AL-PEX

لوله نیوپایپ  PEX-AL-PEX به عنوان مقاوم ترین و پرکاربردترین لوله 5 لایه نیوپایپ شناخته می شوند زیرا ظرفیت پذیرش دمای 90 تا 95 درجه سانتی گراد را دارا می باشند و در لوله کشی نیوپایپ در تهران درصد قابل توجهی را به خود اختصاص داده است . علاوه بر استفاده آن ها در محیط شوفاژخانه ها و محیط های گرمایشی، به شکل صنعتی در محیط های انتقال مایعات با دمای بالا هم کاربرد دارند. قیمت و هزینه این لوله ها با توجه به میزان کارایی که دارند مناسب می باشد و عمر مفید بیشتری را در محیط های پرخطر دارد.

 

 

شیرآلات شودر- قیمت شیرآلات شودر – نمایندگی شیرآلات شودر در تهران

ساختار SCL90

ارزیابی دقیق رفتارهای آسیب شناختی روانی نوجوانان و جوانان امری ضروری است.

آزمون SCL90 یک تست اختلال روانی است که برای این امر طراحی شده و کمک بسیار زیادی به ما خواهد کرد.

ساختار  SCL-90-R

برای اجرای موثر چنین تحقیقاتی، ابتدا باید ساختار SCL-90-R و ابعاد فرعی آن مشخص شود. با این وجود، اینها از طریق استفاده از روش های تحلیلی مختلف به چالش کشیده شده اند [31-35]. اول، روش های اکتشافی مانند تجزیه و تحلیل مؤلفه اصلی (PCA) و تحلیل عامل اکتشافی (EFA) برای بررسی ابعاد علائم SCL-90-R استفاده شده است [12،31،32،36]. چنین روش‌هایی امکان بارگذاری متقاطع را فراهم می‌کنند که ممکن است شفافیت عوامل را در هنگام وقوع ارتباط بین آیتم‌ها به خطر بیندازند [37]. در واقع، مطالعه اولیه SCL-90 PCA توسط Derogatis و Cleary (1977) [38] نشان داد که عامل PSY به خوبی تعریف نشده است، در حالی که موارد ANX و PANX همپوشانی دارند. Cyr و همکارانش (1985) [36] همچنین حمایت کردند که ساختار 9 بعدی SCL-90-R به دلیل بارگذاری متقاطع متعدد، پایداری ندارد. مطالعات بعدی PCA و EFA از آن زمان به طور کلی از این یافته ها پشتیبانی کرده است [39-42].

رویه های تاییدی

این موارد اهمیت اجرای تحلیل عاملی تاییدی (CFA) را برای مطالعه ساختار SCL-90-R نشان می‌دهد [31،33-35]. در اقلام CFA منحصراً به ابعاد تعیین شده خود پیوند دارند و بارگذاری متقاطع مجاز نیست [43،44]. جالب توجه است، مطالعات CFA در مورد SCL-90-R حداقل پنج ساختار ممکن مختلف را پشتیبانی کرده است: الف) تک بعدی (یعنی همه موارد در حال بارگذاری بر روی یک عامل آسیب شناسی روانی کلی). ب) نه عامل مرتبه اول (یعنی نه عامل مستقیماً به اقلام بدون بعد فراگیر/شامل مرتبط است). ج) مایل نه بعدی (یعنی با فرض همبستگی بین 9 بعد)؛ د) ساختار بعدی مرتبه بالاتر (نه بعد اولیه که به یک بعد عمومی مرتبه بالاتر پیوند می خورند) و. ه) ساختار دو عاملی (همه موارد با یک بعد کلی و همزمان با نه عامل خاص خود پیوند دارند.

در میان این مدل ها، تعدادی از ادبیات گذشته CFA تناسب جهانی بهتری را برای مدل دو عاملی نشان داده است [9،12]. از آنجایی که مدل‌های CFA دوعاملی در تطبیق الگوهای پاسخ متفاوت انعطاف‌پذیرتر هستند، طبق تعریف، تمایل به تناسب بهتری دارند [45]. با این وجود، این امر به دلایل قانع کننده ای نیاز به بررسی بیشتر دارد. اولا، مدل دو عاملی همیشه پشتیبانی نشده است. به عنوان مثال، Urban et al. (2016) [32] ساختار دو عاملی را تنها در یکی از دو نمونه مورد بررسی قرار دادند. ثانیا، یافته‌های راه‌حل‌های دو عاملی SCL-90 بارهای متقاطع متعدد [9] و همچنین بارهای منفی در ابعاد تعیین‌شده را نشان داده‌اند [31]. ثالثاً، اگرچه تحقیقات به طور کلی قابلیت اطمینان قابل توجهی را برای عامل عمومی گزارش کرده است [9،12،32،35]، عوامل خاص اغلب قابلیت اطمینان قابل قبولی را نشان نداده اند [12،32،35].

در این زمینه، محدودیت های CFA نیز نشان داده شده است [46،47]. به طور خاص، بارگذاری متقاطع CFA صفر ممکن است تفسیر دقیق اقلام در معیارهای چند بعدی را به خطر بیندازد (همانطور که در مورد SCL-90-R است). این به دلیل این است که موارد اغلب به طور همزمان اطلاعات (حداقل تا حدی) را برای ابعادی غیر از ابعاد تعیین شده اولیه خود ارائه می دهند [47]. این محدودیت همچنین به مدل CFA دو عاملی اشاره دارد، که در آن ابعاد مختلف با هم همبستگی ندارند (مدل متعامد). بنابراین، بعد کلی/عمومی تمام اطلاعات مشترک (یعنی واریانس ها) را در بین آیتم های مختلف جمع آوری می کند، در حالی که ابعاد فرعی مقداری از اطلاعات متمایز را در بر می گیرد .

روش های مدل سازی معادلات اکتشافی

 

در همین راستا، تا به امروز هیچ مدل فاکتوری قابل قبولی برای SCL-90-R وجود ندارد. واضح است که مطالعات بیشتری در این رابطه مورد نیاز است [31،32]. با این حال، مطالعات بیشتر PCA، EFA، CFA و Bifactor CFA (BCFA) مثمر ثمر نیستند. روش دیگر، استفاده از روش‌های مدل‌سازی برتر اثبات‌شده که می‌تواند محدودیت‌های آن‌ها را متعادل کند، مانند مدل‌سازی معادلات ساختاری اکتشافی (ESEM) و مدل‌سازی معادلات ساختاری اکتشافی دو عاملی (BESEM) می‌تواند یافته‌های قابل اعتمادتری ارائه دهد. این احتمال با استدلال‌های نظری و مفهومی نیز تقویت می‌شود، با این فرض که: الف) نشانه‌های آسیب‌شناختی روانی به هم مرتبط هستند و. ب) ارائه‌های رفتاری موجودیت‌های تشخیصی مختلف، مانند موارد مورد بررسی در SCL-90، ممکن است به اشتراک گذاشته شود (یعنی اختلالات خواب مشترک بین اضطراب و افسردگی.

Asparouhov و Muthén (2009) [49] از اجرای مدل‌سازی معادلات ساختاری اکتشافی (ESEM) با چرخش هدفمند، به‌ویژه برای ارزیابی ساختار مقیاس‌های چند بعدی مفید هستند. ESEM نکات مثبت رویکردهای EFA (یعنی فعال کردن بارگذاری متقابل) و CFA (یعنی هدایت مفهومی و اجازه بررسی یک ساختار از پیش تعریف شده) را ترکیب می کند. متعاقباً، در یک ساختار ESEM، اقلام به ابعاد خاص تعیین‌شده‌شان و همچنین تمام ابعاد دیگر (با نرخ‌های تقریبی صفر) پیوند دارند. مطالعات نشان داده‌اند که این امر به ESEM اجازه می‌دهد در هنگام آزمایش ساختار فاکتور برتر از رویکردهای ساده EFA و CFA باشد.

اورس [37،46]. جالب توجه است، تجزیه و تحلیل ESEM با چرخش هدفمند را می توان به تجزیه و تحلیل دو عاملی ESEM (BESEM) ارتقا داد. این به طور منحصربه‌فردی نکات مثبت رویکردهای CFA و EFA و همچنین مدل‌سازی دو عاملی را متمرکز می‌کند [37،47]. این برای ابهام زدایی از ارتباطات پیچیده بین ابعاد متمایز و فراگیر علائم روانی بسیار مهم است. در مطالعه حاضر، چنین ساختارها و انجمن های پیچیده بر اساس رتبه بندی SCL-90-R مورد بررسی قرار می گیرند. جای تعجب نیست که اینها چند بعدی هستند، با بارهای متقاطع مختلف، و متضمن ابعاد آسیب‌شناسی روانی عمومی و خاص هستند . با وجود این، تا به امروز، نه رویکرد ESEM و نه BESEM برای مطالعه ساختار عاملی SCL-90-R به کار گرفته نشده است. علاوه بر این اشاره می شود که حتی اگر مدل ESEM یا مدل BESEM تناسب جهانی خوبی را نشان دهد. هنوز لازم است که ابعاد در مدل به وضوح تعریف شود .

در ادامه پس از تشخیص میتوان از رواندرمانی برای درمان مشکلات و اختلالات موجود استفاده کرد.

 

گریل صنعتی

گروه صنعتی اریا استیل نوین از سال ۱۳۸۶ با تجربه گروهی شاخص و کار آمد و با تکیه بر خلاقیت فردی مثال زدنی و دانش فنی فراوان توانسته است در طی این سال ها محصولاتی با کیفیت عالی تولید نماید و رضایت بالای مشتریان خود را فراهم سازد.

کیفیت حرف اول را در تولیدات این شرکت میزند.اصول کار این شرکت بر پایه دانش فنی بالا و به کار گیری به روز ترین و با کیفیت ترین دستگاهها و مواد اولیه در ساخت محصولات حرف اول را در سطح محصولات مشابه میزند.

آریا استیل نوین در زمینه تولید و طراحی و راه اندازی تجهیزات آشپزخانه های مجموعه های صنعتی ،کافی شاپ و راه اندازی فست فود ها مانند کانتر گرم ، گریل صنعتی، تاپینگ پیتزا و سرخ کن صنعتی فعالیت دارد.

مشاوره و طراحی: یکی دیگر از برتری های گروه آریا استیل نوین نسبت به دیگران، طراحی و مشاوره در راه اندازی اشپزخانه ها و فست فودهاست. طراحی بر اساس دانش بالا و تهیه بهترین دستگاه ها با توجه به ابعاد وکارایی صنعت و خواسته شماست.طرح ها و مشاوره هایی که هم از لحاظ کیفیت پخت غذا، اعم از پخت بدون روغن و سالم و سریع باعث شده که کیفیت غذاها به بهترین نحو بالا رفته و در وقت و هزینه شما صرفه جویی شود و در آخر رضایت مشتریان را در برداشته باشد.

صفر تا صد طراحی و راه اندازی فست فود سیار:

با توجه به مشغله های کاری امروزه مردم اکثریت آنها به فست فودها روی آورده اند زیرا این نوع غداها سریع آماده می شود.در نتیجه تقاضا برای غذاهای رستوران و فست فودها افزایش پیدا کرده است.پس افراد زیادی که سرمایه کافی داشتند به این فکر افتادند که رستوران ها و فست فودهای فراوانی را در نقاط مختلف راه اندازی کنند.اما با توجه به قیمت نسبتا بالای منو اکثر رستوران و فست فودها گرایش مردم به سمت فست فود،رستوران و کافه های سیار به سرعت افزایش پیدا کرده است.

اگر به دنبال یک ایده کسب و کار پولساز هستید ما به شما راه اندازی فست فود سیار (setting up food truck) را پیشنهاد میکنیم.پس همراه ما در ادامه این مقاله باشید تا شما را راهنمایی کنیم.راه اندازی فست فود سیار یکی از مهم ترین بخش ها در تجهیزات فست فود می باشد.

راه اندازی یک فست فود سیار به این ۷ مرحله نیاز دارد:

فست فود سیار

  1. دریافت مجوزهای دولتی
  2. نام کسب و کار خود را انتخاب کنید
  3. ماشین سیار خود را خریداری کنید
  4. خرید تجهیزات و لوازم
  5. استخدام و آموزش کارکنان
  6. تهیه منو غدایی مناسب
  7. بازاریابی کسب و کار خود

بیایید نگاهی به هر مرحله بیاندازیم و هر مرحله را جداگانه برای شروع راه اندازی فست فود سیار بررسی کنیم:

  1. دریافت مجوزهای دولتی:

شروع به کار یک فست فود یا رستوران حتی از نوع سیارش مانند هر کسب و کار دیگری نیازمند برخی کاغذبازی های رایج است.دریافت مجوزهای لازم و پروانه های ضروری از مهم ترین اقدامات پیش از شروع به کار و راه اندازی فست فود سیار می باشد.اما نکته مثبت این کار اینجاست که به دلیل ماهیت کم هزینه رستوران داری سیار در ابتدا نیاز به پرداخت هزینه آنچنانی به سازمان های دولتی برای کسب مجوز نیست.

  1. نام کسب و کار خود را انتخاب کنید:

شما به نامی نیاز دارید که متناسب با غذاهایی که ارایه می دهید باشد.نام رفست فود سیار شما به دسته و لوگوی رسانه های اجتماعی شما تبدیل می شود و در کنار کامیون نقش بسته است،بنابراین مهم است که آن را به درستی انتخاب کنید.

اما در اینجا چند نکته کلی برای انتخاب یک نام خوب برای شما وجود دارد:
  • یک نام منحصر به فرد انتخاب کنید:اگر رستوران یا فست فود سیار دیگری با همین نام وجود داشته باشد خطر نقض یک علامت تجاری را دارید.می‌توانید از ابزار جستجوی آنلاین اداره ثبت علائم تجاری برای بررسی اینکه آیا نام شما قبلاً گرفته شده است یا خیر استفاده کنید.
  • نام خود را توصیفی کنید:نام شما باید غذا،موضوع و مفهوم شما را توصیف کند تا مشتریان شما بلافاصله بدانند که چه انتظاری دارند.
  • نام را به یاد ماندنی کنید و تلفظ آن آسان باشد:از نام‌های طولانی و گیج‌کننده خودداری کنید.چهار کلمه یا کمتر یک قانون خوب برای نام رستوران سیار شما است.
  • نامی را انتخاب کنید که بتواند رشد کند:نام کسب و کار شما باید سرگرم کننده و جذاب باشد و در صورت اضافه کردن کامیون های بیشتر،آیتم های منوی جدید یا باز کردن یک رستوران سنتی با کسب و کار خود رشد کند.
  1. ماشین سیار خود را خریداری کنید:

اولین و اساسی ترین نیاز این کسب و کار تهیه ماشین،کانکس یا همان کامیون های سیار است.قیمت اولیه رقم بالایی نیست اما یک ماشین برای راه اندازی فست فود سیار باید ظاهر جالبی داشته باشد تا موجب جذب مشتری شود که به همین منظور صافکاری و رنگ آمیزی بدنه آنها ممکن است گران تمام شود.

  1. خرید تجهیزات و لوازم:

تجهیزات فست فود سیار

با در دست داشتن مجوزها و کامیون زمان آن رسیده است که نیازهای تجهیزات برای راه اندازی فست فود سیار خود را نهایی کنید.حتی اگر کامیون شما کاملاً مجهز به تجهیزات پخت و پز و باشد همچنان به ابزار اضافی نیاز دارید.ما در اینجا تجهیزات مورد نیاز یک رستوران و یا فست فود سیار را برای شما نام میبریم:

۱.فریزر صنعتی

 

۲.یخچال صنعتی

 

۳.سینک صنعتی

 

۴.سرخ کن صنعتی

 

۵.فر پیتزا صندوقی

 

۶.گریل صنعتی

 

۷.میز کار

 

۸.اجاق گاز دو شعله

 

۹.هود صنعتی

 

۱۰.پنینی

 

۱۱.تاپینگ رومیزی

 

یکی از تجهیزات مهم برای راه اندازی فست فود سیار فر پیتزا صندوقی است که در اینجا باهم ویدیویی از آن برای راهنمایی و آشنایی بیشتر میبینیم.

 

  1. استخدام و آموزش کارکنان:

صاحبان رستوران و فست فودهای سیار بسیاری از کارها را خودشان انجام می دهند اما همچنان به همکاری دیگران نیاز خواهند داشت.اکثر کامیون ها با حداقل دو تا چهار کارمند بسته به نوع و حجم کار دارند.کارکنانی که استخدام می‌کنید باید مهارت‌هایی را که فاقد آن هستید داشه باشند.به عنوان مثال اگر شما یک آشپز متخصص هستید باید صندوقدار استخدام کنید.اما اگر روابط اجتماعی بالا برای جذب مشتری دارید شما نیاز به استخدام آشپز دارید.

  1. تهیه منو غدایی مناسب:

برای راه اندازی فست فود سیار خود منوی غذایی خوب با دستور پخت منحصر به فرد تهیه کنید.این فهرست منوی غذایی باید راحت و قابل خواندن باشد.همچنین قید قیمت در منوی غذایی بهتر است چون مشتری با دیدن قیمت غذا راحت تر می تواند غذای مورد نظرش را با توجه به بودجه خود سفارش دهد.

 

  1. بازاریابی کسب و کار خود:

هنگامی که کامیون و موقعیت مکانی خود را آماده کردید آخرین مرحله در راه اندازی فست فود سیار،بازاریابی کار شما است.از آنجایی که فست فود سیار شما آدرس دائمی نخواهد داشت تبلیغات و بازاریابی برای رستوران شما نقش اساسی در موفقیت آن دارد.یک استراتژی خوب بازاریابی فست فود سیار شامل ترکیبی از استراتژی های بازاریابی آنلاین و سنتی،مانند بازاریابی رسانه های اجتماعی و ساخت یک سایت است.برای بازاریابی کسب و کار خود حتما هزینه کنید تا بتوانید در کمترین زمان رشد کنید.

ما براتون فقط برخی از ایده های بازاریابی فست فود سیار را میگیم تا بتونید سریع رشد کنید:

طراحی فست فود سیار

  • لوگوی چشم نواز خود را بسیار قابل مشاهده کنید.آن را روی کامیون،بروشورها و آنلاین روی شبکه های اجتماعی و سایت خود قرار دهید.
  • یک تابلوی منوی جسورانه طراحی کنید.شما باید مطمئن شوید که صفحه منوی شما خوانا و جذاب است و غذای شما را به وضوح نشان می دهد.
  • . یک سایت ایجاد کنید که مکان‌های معمولی،عکس‌ها و بخش «درباره شرکت ما» را نشان دهد.
  • رسانه‌های اجتماعی ایجاد کنید تا مشتریان بتوانند از رویدادها مطلع شوند،تصاویر را ببینند و با کسب و کار شما تعامل داشته باشند.
  • مکان های منحصر به فرد را برای فست فود سیار خود پیدا کنید.در ابتدا می خواهید محله های مختلفی را کاوش کنید تا بهترین جایی که کسب و کار شما مناسب است را بیابید.
  • در رویدادهای اجتماعی مانند مهمانی‌ها و جشنواره‌ها شرکت کنید تا به نمایش درآیید.این رویدادها باعث می شود مشتریان با کسب و کار شما بیشتر آشنا شوند.
  • کالایی را با لوگو یا شعار خود بر روی آن بفروشید.می‌توانید تی‌شرت،لیوان‌های مسافرتی و برچسب‌ها را به مشتریان ارائه دهید تا آنلاین خریداری کنند.

حالا که با مراحل راه اندازی رستوران و فست فود سیار آشنا شدیم بریم سراغ مزایا و معایب آن:

مزایا:

  • هزینه‌های راه‌اندازی:در حالی که راه اندازی فست فود سیار هنوز به مقدار مناسبی از سرمایه اولیه نیاز دارد به طور کلی کمتر از آن چیزی است که برای راه‌اندازی یک فست فود نیاز است.
  • سود بلندمدت:یک تجارت موفق فست فود سیار می تواند حاشیه سود بیشتری نسبت به یک رستوران یا فست فود سنتی داشته باشد زیرا هزینه های سربار کمتری دارد.
  • تحرک:تحرک به معنای دستیابی منظم به یک پایگاه بزرگ مشتری از طریق رفتن به جایی است که جمعیت زیادی یا قابل پیش بینی وجود دارد.
  • قابلیت مقیاس بندی:در مقایسه با یک فست فود سنتی از نظر ساعت کار،آیتم های منو و سایر تصمیمات مالی و عملیاتی،انعطاف پذیری بیشتری با رستوران سیار دارید.

معایب:

  • رقابت سنگین:ده ها فست فود سیار اغلب در یک منطقه جمع می شوند تا به مشتریان خدمات ارائه دهند.در حالی که این به معنای عرضه زیاد مشتریان است،اما به معنای رقابت از سوی دیگر صاحبان فست فود سیار در همان منطقه است.
  • نیروهای خارجی:صاحبان فست فود سیار باید با برف،باران و سایر شرایط آب و هوایی که می تواند باعث کاهش مشتریان شود مبارزه کنند.
  • انتظارات قیمت‌گذاری:مشتریان فست فود سیار انتظار غذای مقرون به صرفه دارند،بنابراین شما در میزان هزینه‌ای که می‌توانید برای آیتم‌های منو دریافت کنید محدود هستید.
  • ساعات طولانی:همه مشاغل کوچک وقت گیر هستند،اما این امر به ویژه در مورد صنعت فست فود سیار صادق است.آماده باشید که شب ها و آخر هفته ها کار کنید تا بیشترین جمعیت را جذب کنید.

ایمنی رستوران و فست فود سیار:

ایمنی فست فود سیار

بحث ایمنی در فست فود سیار گزینه بسیار مهمی است که باید در اولویت فعالیتها قرار گیرد و شامل موارد ذکر شده است:

  1. استفاده از سیستم تهویه مناسب برای کامیون سیار:

با توجه به اینکه رستوران‌ و فست فودهای سیار فضای بسیار کوچکی دارند و در معرض گرمای فراوان شامل روشن بودن اجاق‌ گازها و فرها هستند به سرعت گرم و غیرقابل تحمل می‌شوند که باعث گرمازدگی کارکنان می شود.ضمن اینکه نداشتن تهویه مناسب،بوی سرخ کردنی‌ها و مواد غذایی باعث ایجاد مشکلات تنفسی خواهد شد و همچنین گرمای زیاد می‌تواند باعث اشتعال در محیط رستوران سیار هم شود.پس سیستم تهویه مناسب یک الزام قانونی است.

  1. سیستم اطفای حریق:

آتش سوزی در رفست فود سیار از خطرات اصلی آن است. با توجه به اینکه احتمال وقوع آتش سوزی به علت روشن بودن اجاق‌ها و لوازم برقی وجود دارد لذا برای رستوران خطر فراوانی را در پی خواهد داشت.بهترین روش برای متوقف کردن آتش سوزی،سیستم اطفای حریق است که همزمان به هود و خطوط گازی وصل است و به طور خودکار منبع سوخت را قطع می‌کند و صد البته چون فست فود سیار با کپسول‌های گاز فعالیت می‌کنند حتماً از سیستم مربوط به کپسول‌های گاز نیز استفاده شود.

  1. استفاده از کپسول آتش نشانی:

با توجه به احتمال آتش سوزی به دلیل گرمای زیاد و سیستم گازی رستوران و فست فود سیار و وجود باک بنزین در ماشین های سیار وجود کپسولهای آتش نشانی از ملزومات ضروری این کسب و کار است و برای راه اندازی فست فود سیار باید حتما مجهز به وسایل ایمنی از جمله کپسول آتش نشانی باشید.

  1. استفاده از لباس‌ها و کفش‌های مناسب:

لباس پرسنل فست فود سیار باید طوری باشد که زمان انجام فعالیت‌ها کاملاً راحت و سبک باشد.استفاده از لباس مناسب می‌تواند مانع سوختن‌های احتمالی با پرش قطرات روغن داغ یا سوختگی در اثر مواد شیمیایی و یا حتی بریدگی‌ با چاقو شود.

کفش‌های مخصوص رستوران‌ها اصولاً ضد آب و وزن سنگینی دارند تا مانع لغزش،سُر خوردن و سقوط شوند.

 

توصیه های مهم برای افزایش بهره وری کسب و کار فست فود سیار:

فستیوال فست فود سیار

  • نمای بیرونی فست فود سیار از اهمیت بسیار بالایی برخودار است و شما اصلا نباید آن را دست کم بگیرید. توصیه ما این است که از رنگ های شاد و جذاب و طرح های دوست داشتنی روی ماشین خود استفاده کنید.
  • انتخاب پاتوق مناسب در مکان های خاص که تعداد افراد بیشتری در آن رفت آمد داشته و برای راه اندازی فست فود سیار آسان باشد.شما باید مکان درستی را برای ارائه در نظر بگیرید.مراکز خرید،پارک ها و محل های شلوغ و پر رفت و آمد انتخاب مناسبی برای اینکار به شمار می رود.
  • اهمیت تبلیغات را اصلا نباید دست کم گرفت.البته باید این نکته را افزود که اصلا نیازی به تبلیغات گرون قیمت نیست.
  • مهم ترین نکته ای که باید در راه اندازی فست فود سیار در نظر بگیرید ارائه غذاهای با کیفیت است و اصلا نباید فراموش کنید که غذاهای تازه و خوشمزه باعث سود و پیشرفت شما خواهد شد.
  • تهیه منو غذایی متنوع تا مشتریان برحسب ذائقه خودشون حق انتخاب داشته باشند.
  • انجام بازاریابی گسترده برای شناخت رقبا،شناخت از منوی غذایی آنها و جذب مشتریان
  • اطلاع از قوانین محلی برای افزایش میزان فروش
  • چه زمان و چه مکان هایی از شهر،پتانسیل بسیاری برای عرضه غذای شما را دارد؟
  • سعی کنید به روز باشید و در فضای مجازی برای رستوران سیار خود تبلیغات گسترده کنید
  • سلایق و ذائقه و عادات غذایی مردم را بشناسید و فهرستی از آنها تهیه کنید و منو غذایی خود را بر اساس آن لیست تهیه نمایید.
  • سعی کنید چند مدتی را بصورت مداوم کار کنید تا به صورت روزانه تجربه خود را افزایش دهید و حرفه ای شوید.
  • چنانچه قصد داشتید فست فود سیار خود را در محلی خاص پارک کنید سعی کنید با کاسبان محلی به توافق رسیده و اجازه حضور در آن مکان را داشته باشید

عوامل موثر در شکست راه اندازی فست فود سیار:

بسیاری از فست فودهای سیار در سه سال اول کار خود بعد از راه اندازی فست فود سیار به دلیل کمبود بودجه از کار می افتند.مشکلات می تواند شامل انتخاب ضعیف عرضه،خرابی کامیون،بازاریابی ضعیف و موارد دیگر باشد.

برخی از بزرگترین دلایلی که رستوران های سیار پول خود را از دست می دهند و در نهایت شکست می خورند عبارتند از:

  • برنامه ریزی عملیاتی و مالی ضعیف
  • هزینه های پیش بینی نشده تعمیر خودرو
  • دست کم گرفتن تعداد ساعات مورد نیاز روزانه
  • بازاریابی ناکارآمد

نتیجه گیری کلی:

اگر رویای راه اندازی فست فود سیار را در سر می‌پرورانید باید بدانید که این یک فرآیند سرگرم‌کننده،در عین حال زمان‌بر با فرصت‌های فراوان برای رشد و سود است.اگر برای ایجاد آن،دقیق با تحقیقات بازار و یک استراتژی بازاریابی مستحکم وقت بگذارید،کسب و کار رستوران سیار سخت است اما در نهایت سودآور است.

سیستم گرماتاب و ویژگی‌های آن

گرماتاب نام دستگاه گرمایش تابشی است که برای تامین گرمای مناسب در محیط‌های کاری و صنعتی بهترین گزینه می‌باشد. این محصول ویژگی‌های بسیاری همچون گرمایش یکنواخت و کاهش مصرف سوخت را دارد. برند گرماسان مدرن‌ترین و باکیفیت‌ترین سیستم گرماتاب (هیتر تابشی لوله‌ای) را تولید و عرضه می‌نماید.

گرماتاب

سیستم گرماتاب و گرمایش محیط

انرژی مصرفی در محیط تحت مدیریت من بالاست! نمی‌توانم وسیله مناسبی برای گرمایش یکنواخت محیط بیابم! در تنظیم دما به مشکل خورده ام و نمی‌دانم چه باید کرد! هزینه‌های انرژی به شکل سرسام آوری افزایش یافته است! این‌ها، مهم‌ترین دغدغه‌های یک مدیر صنعتی است. اما راه حل چیست؟

بهترین روش گرمایش مدرن کدام است؟ پاسخ ما سیستم گرماتاب است. این دستگاه (هیتر تابشی) یکی از روش‌های نوین و کم مصرف امروزی است که مشکلات عرصه گرمایش را تا حدود زیادی حل کرده است. یکی از بهترین ویژگی این سیستم گرمایش تابشی که باید ذکر کرد، یکنواختی گرمایش و قیمت پایین و مناسب آن است.

اما قیمت گرماتاب چقدر است؟ مزایای آن چیست؟ اصولا این دستگاه چگونه کار می‌کند؟ برای چه مجموعه‌هایی مناسب است؟ برای دریافت پاسخ این سوالات، در ادامه با ما همراه باشید.

گرماتاب چیست؟

اگر آشنایی کافی با گرماتاب ندارید، یا علاقه دارید بیشتر بدانید، باید گفت که این سیستم، یکی از نوین‌ترین روش‌های صنعتی گرمایشی است. در آن، به جای استفاده از شعله مستقیم و زمینی تولید کننده حرارت، که باعث گرم شدن هوای سرد و چرخش آن در محیط می‌شود، از تابش گرمایی استفاده شده است.

در واقع یک هیتر لوله‌ای گازی یا برقی، با داشتن المنت قوی تولید کننده گرما و یا مشعل خاص خود، حرارت تولیدی را از سوی سقف به محیط ساطع می‌کند. درست مانند کاری که خورشید، طبیعی‌ترین سیستم گرمایشی به طور روزانه انجام می‌دهد. بنابراین آیا به نظر شما، بازده این هیترهای تابشی از سیستم‌های گرمایشی قدیمی بیشتر است یا خیر؟!

گرماتاب یا جت هیتر و بخاری؟ چگونه انتخاب کنم؟

همان‌گونه که گفتیم، اساس کار این دستگاه‌ها با هم متفاوت است. یکی گرما را با تاباندن آزاد می‌کند و دیگری فقط هوای اطراف خود را گرم کرده و باعث چرخش آن در محیط می‌شود.

واضح است که گرماتاب (هیتر تابشی) برای شما مناسب است، در صورتی که در پی افزایش دمای محیطی حساس، به صورت یکنواخت و با کمترین مصرف انرژی هستید. این وسیله گرمایشی با کارکرد ویژه خود، ستونی از هوا را گرم کرده و دما را به دلخواه شما تنظیم می‌کند. به همین دلیل است که مصرف انرژی گرماتاب به مراتب کمتر از دیگر دستگاه‌ها می‌باشد.

ولی آیا نوع گرمایش هیتر لوله ای برای محیط شما مناسب است یا خیر؟ به چند دستگاه نیاز خواهید داشت؟ هزینه‌های انرژی شما به چه مقدار خواهد رسید؟ مشخصا شما به عنوان مدیر یک مجموعه، علاقه مندید که پاسخ سوالات مذکور را از متخصصی باتجربه و خبره در این زمینه دریافت کنید.

بهترین کارشناسان و متخصصان عرصه گرمایش در شرکت گرماسان گرد هم آمده اند تا بتوانند بهترین تجربه را در این زمینه برای شما به ارمغان بیاورند. این برند نام آشنا با بیش از یک دهه فعالیت و به انجام رساندن پروژه‌های موفق در سطح کشور، بهترین انتخاب شما برای بررسی، مشاوره و خرید گرماتاب خواهد بود.

آیا از تضمین می‌پرسید؟ تضمین و اعتبار گرماسان، تجربه این شرکت است. با بررسی انبوه پروژه‌های موفق به پایان رسیده و نظرات مشتریان قبلی، این موضوع را به خوبی لمس خواهید کرد. سوال بیشتری دارید؟ به گرماسان، بهترین عرضه کننده محصولات گرمایشی مراجعه کنید!

گرماتاب

سوال اقتصادی و مهم: قیمت گرماتاب چقدر است؟

قطعا قیمت گرماتاب یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های هر خریدار محترمی است. مدیران دقیق و اقتصادی، برای پیشرفت کسب و کار خود، ابتدا قیمت و مزایای یک سیستم را بررسی می‌کنند. آیا شما نیز از این دسته اید؟ در ادامه با ما باشید.

ساختار گرماتاب، ساده‌تر از دستگاه‌های دیگر است و این موضوع، تاثیر کاهشی در قیمت آن دارد. علاوه بر این، شرکت‌های معتبری مانند گرماسان، این محصول را خود تولید می‌کنند که این موضوع باعث تعدیل قیمت و معقول بودن آن می‌شود.

همچنین موضوع اطمینان بخش دیگر آن است که برند گرماسان، محصولات خود را از نوسانات قیمتی موجود در بازار تا حد بسیاری حفظ کرده تا مشتریان گرامی، دغدغه آن را نداشته باشند. به هر نحو، قیمت دستگاه با توجه به نیاز شما و مدل مورد نظرتان می‌تواند در رنج خاصی متغییر باشد. اگر خواستار اطلاع از قیمت‌های دقیق و جزئیات بیشتر هستید، کافی است با ارائه دهنده نازل ترین قیمت‌ها و بهترین کیفیت در بازار گرمایش کشور، شرکت گرما سان تماس بگیرید. مطمئن باشید متخصصان ماهر ما، شما را در تهیه بهترین هیتر سقفی به نحو احسن راهنمایی خواهند کرد.

 

چه صنایع و مجموعه‌هایی باید از گرماتاب استفاده کنند؟

گاهی اوقات به اشتباه گمان می‌شود که هیتر تابشی لوله ای صرفا قابل استفاده در مجموعه‌های بزرگ صنعتی مانند کارخانه‌ها و کارگاه‌هاست. باید بگوییم که این عقیده چندان صحیح نیست. در واقع هر محیطی که نیاز به گرمایش یکنواخت و سریع، با کمترین هزینه و پایین‌ترین مصرف انرژی است، می‌تواند از این دستگاه بهره ببرد. در ادامه به معرفی برخی از آن‌ها خواهیم پرداخت.

بهترین و شاخص‌ترین کاندیدهای استفاده از هیتر تابشی لوله ای، گلخانه‌ها، کارخانه‌ها و کارگاه‌ها، مرغداری و دامداری‌ها، رستوران‌های کوچک و بزرگ، سالن‌های ورزشی، نمایشگاه‌ها و گالری‌های اتومبیل، کافی شاپ‌ها و روف گاردن‌ها می‌باشد. اگر مدیر و مسئول یکی از این موارد هستید، برای بهترین هیتر گازی سقفی و مشاوره‌های مطمئن، به بهترین عرضه کننده محصول گرما تاب یعنی گرماسان مراجعه کنید. اما آیا مجموعه شما در لیست بالا نیست؟ نگران نباشید. با ارتباط با کارشناسان ما، از بهترین مشاوره خرید بهره مند شوید و تصمیم خود را مطمئن بگیرید!

گرماتاب محیط‌های روباز؛ آیا ممکن است؟

قطعا! از آن رو که اساس کاری این دستگاه، گرمایش هوا به صورت ستونی و ساطع کردن حرارت است، می‌توان از آن در محیط‌های روباز هم به بهترین شکل استفاده کرد. آلاچیق یا فضای سبزی را در نظر بگیرید که توسط بخاری و جت هیتر گرم نمی‌شود. آیا هیتر سقفی مناسب است؟ بله. تجربه چندین ساله گرما سان این موضوع را تایید می‌کند.

من درباره گرماتاب اطلاعات دارم اما سردرگم هستم…

اگر هرگونه شک و ابهامی درباره خرید، نصب، قیمت و کارکرد گرماتاب دارید، پاسخ شما در دستان تیم گرماسان است.

تفاوت گرماسان با دیگر ارائه دهنده‌های محصولات گرمایشی، دارا بودن تیمی باتجربه و زبده از متخصصین است. هرگونه ابهام و سوال شما با مراجعه به گنجینه تجربه این برند باسابقه قابل رفع است. کافی است با شماره ۰۲۱۲۲۲۲۹۱۷۶ در تماس باشید.

همان‌طور که ملاحظه نمودید، در بالا سعی کردیم سیستم گرماتاب (هیتر تابشی – هیتر گازی – هیتر سقفی) و ویژگی‌های آن را، به علاوه مزایا و قیمت گرماتاب بررسی کنیم. امیدواریم توانسته باشیم به سوالات شما پاسخ دهیم. از این لحظه به بعد، تصمیم گیری و مراجعه به بهترین عرضه کننده سیستم های گرمایش تابشی به عهده شماست! ما در گرماسان همراه شما هستیم.

معرفی بزرگترین تولید کننده کارتن سازی تهران

معرفی بزرگترین تولید کننده کارتن سازی تهران

اگر بخواهیم یکی از زیر مجموعه های صنعت چاپ و بسته را نام ببریم می توانیم به کارتن سازی اشاره کنیم. از آن جایی که تعداد کارگاه ها و کارخانه جات کارتن سازی بیشتر شده است لازم است قبل از هر اقدام و عمل دیگر نظیر شناخت این صنعت و تجهیزاتی که مورد استفاده قرار می گیرد  با نحوه فعالیت و کسب و کار آن ها آشنا شویم. کارخانه کارتن سازی آریانا سلولز یکی از شرکت های پیشرو در صنعت تولید کارتن با کیفیت مناسب و قیمت رقابتی است که در ادامه با خط تولید کارتن تخم مرغ این مجموعه آشنا میشویم.

بهترین کارتن تخم مرغ با نازل ترین قیمت کدام است؟

امروز می خواهیم به بررسی بهترین نوع کارتن تخم مرغ با قیمت مناسب بپردازیم و هم چنین می خواهیمیکی از بزرگترین و پیشرفته ترین کارخانه های کارتن سازی را در این زمینه به شما معرفی کنیم تا بهترین انتخاب را داشته باشید. اگر به دنبال کارتن مرغوب برای  بسته بندی تخم مرغ می گردید ما کارتن سازی آریانا را به شما معرفی می کنیم.

معرفی بزرگترین تولید کننده کارتن تخم مرغ

معتبرترین کارتن سازی تولید کننده کارتن تخم مرغ جهت بسته بندی

به جرات می توان گفت یکی از معتبر ترین و پیشرفته ترین تولید کنندگان در زمینه کارتن تخم مرغ، کارتن سازی آریانا است که با داشتن  سابقه ای طولانی و درصد بالایی از رضایت مندی قرار دارد و هم چنین در صدر جدول بهترین تولید کنندگان کارتن تخم مرغ در کشور قرار دارد.  این شرکت بخشی از خط تولید کارخانه خود را به تولید کارتن تخم مرغ اختصاص داده است. شما عزیزان برای  اینکه اطلاعات کاملی را در زمینه وزن کارتن های تخم مرغ، جنس رویی کارتن، زیره و همین طور فلوت کارتن می توانید با مشاوران قسمت فروش آریانا سلولز تماس بگیرید و یا به سایت کارتن سازی (ariyana-ssg.com) مراجعه کنید.

نحوه محاسبه قیمت کارتن تخم مرغ

از آن جایی که اندازه و ابعاد کارتن های تخم مرغ بر اساس قوانین منظم و اصولی انجام می گیرد و کاملا استاندارد است به همین علت هزینه ای که در پایان برای کارتن های تخم مرغ در نظر گرفته می شود بر اساس جنس کاغذ کارتن تعیین می شود. عوامل بسیار دیگری بر هزینه و قیمت کارتن تاثیر گذار است که از این میان می توان به موارد زیر اشاره نمود

  1. میزان باز بودن درب کارتن بر روی قیمت و هزینه کارتن تاثیر گذار است
  2. نوع چاپ و طراحی که قرار است بر روی کارتن صورت بگیرد
  3. تعداد رنگ های مورد استفاده برای چاپ و طراحی روی کارتن
  4. تعداد کارتن هایی که شما درخواست برای خرید آن ها دارید

نکته جالب این است که کارتن سازی آریانا این امکان را فراهم کرده که زمانی که شما تیراژ بالا سفارش می دهید باعث می شود که به مقدار قابل توجهی در میزان هزینه حمل بار شما کاهش یابد به صورت که ماشین حمل بار به طور کامل پر می شود و همین امر باعث می شود که هزینه هر کارتن به مقدار چشمگیری کم شود.

کارتن سازی تخم مرغ به چه صورتی انجام می گیرد

کارتن سازی تخم مرغ به چه صورتی انجام می گیرد

محل قرار گیری کارخانه آریانا در قسمت جنوبی تهران و در منطقه کهریزک قرار گرفته است. کارتن سازی آریانا را می توان به عنوان یکی از معتبر ترین و پیشترفته ترین کارتن سازی ها در زمینه کارتن تخم مرغی محسوب کرد. این شرکت در طول شبانه روز به مقدار زیادی کارتن تخم مرغ تولید و به سراسر کشور ارسال می نماید. تمامی افرادی که در زمینه مرغداری و صنایع تولیدی کار می کنند می تواند با کارشناسان ما تماس بگیرند و اطلاعات لازم را برای خرید به دست آورند. عواملی نظیر هزینه رقابتی و خط تولید کامل وبه روز از ورق کارتن تا کارتن سازی گرفته، انواع کارتن که در این شرکت تولید می شود سبب شده است که شرکت های بزرگ و پیشرفته ای در زمان چندین سال با شرکت آریانا همکاری داشته باشند.

کاربرد و موارد استفاده کارتن تخم مرغی

اکثرا مرغداران برای اینکه تخم مرغ های خود را چه برای صادرات و چه به صورت معمولی به وسیله کارتن تخم مرغ بسته بندی می کنند. علت این کار به خاطر این است که از تخم مرغ های خود به خوبی بتوانند محافظت نمایند و همین طور بتوانند نام برند و لوگوی مربوط به خود را بر روی کارتن چاپ و طراحی کنند. این کارتن ها در اندازه و ابعاد های مختلفی تولید می شود که بر حسب نیاز مورد استفاده قرار می گیرد.

معرفی بزرگترین تولید کننده کارتن تخم مرغ

کارتن تخم مرغ صادراتی به چه صورتی است؟

اصولا کارتن های که برای صادرات بیشتر مورد استفاده قرار می گیرند به شکل تک ردیفه و یا دو ردیفه است. رنگ این کارتن ها به دو صورت قهوه ای و سفید است و هم چنین طرح و چاپی که بر روی کارتن تخم مرغ انجام می گیر ۴ رنگ اصلی را شامل می شود. از آن جایی که این تخم مرغ ها برای صادرات است و قرار است مدت زمان طولانی داخل کامیون و به خصوص قسمت یخچال قرار بگیرند بهتر است تعداد لایه های این نوع کارتن ها از ۵ لایه تشکیل شده باشد که استحکام این کارتن ها به مقدار قابل توجهی افزایش پیدا کند.

اصولا سعی می شود برای صادرات از کارتن های با ظاهری زیبا وشکیل استفاده شود و همین طور رنگ و طرح آن بیشتر بر اساس رضایت مندی و مورد پسند بودن کشور مقصد انتخاب و انجام می گیرد. باید کارتن های تخم مرغی که برای صادرات مد نظر قرار می گیرد به صورتی باشد که توجه هر شخص را برای خرید به سمت و سوی خود جلب نماید.

ویژگی های که باید یک کارتن تخم مرغ داشته باشد

ویژگی های که باید یک کارتن تخم مرغ داشته باشد

می توان گفت آز ان جایی که تخم مرغ یک کاده غذایی محسوب می شود و بسیار حساس و شکننده  است و در زملن حمل وبارگیری نیاز به دقت و توجه خاصی است بهتر است در زمان بسته بندی به یک سری نکات توجه ویژه کرد که به قرار زیر است

  • بسته بندی های حمل تخم مرغ باید به حدی محکم و دارای استحام باشد که بتواند وزن زیادی را تحمل نماید.
  • در زمان انبار داری بتوان آن ها به راحتی بر روی یک دیگر قرار داد.
  • در زمان تولید کارتن های بسته بندی باید از مواد اولیه خوب و مرغوب استفاده نمود و نباید از مواد شیمیایی و بازیافتی استفاده کرد
  • کارتن های تولیدی تخم مرغ باید به نحوی باشد که بتوان آن ها را بازیافت کرد و بتوان ازخسارت به محیط زیست جلوگیری به عمل آورد.
  • در کارتن های تولید این امکان به وجود داشته باشد که چاپ، طراحی و رنگ بندی بر روی آن ها صورت بگیرد.
  • کارتن های بسته بندی تخم مرغ باید از استحکام بالایی برخوردار باشند چرا که نیاز است مسافت طولانی را تا رسیدن به مقصد طی نمایند.
  • بر روی کارتن های تخم مرغ حتما باید اطلاعاتی نظیر تارخ تولید و انقضاء، روش جا به جایی و همین طور شرایط نگهداری تخم مرغ وجود داشته باشد.
  • کارتن های بسته بندی تخم مرغ باید در برابر رطوبت ناشی از محیط بیردن و داخل مقاومت داشته باشند و همین طور با تغییر کردن شرایط آب و هوایی کارتن های تخم مرغ نباید تغییر حالتی در آن ها صورت بگیرد.

کارتن تخم مرغ ۳  لایه و ۵ لایه به چه صورت است

اصولا برای ساخت کارتن های تخم مرغ به صورت معمولی از کارتن های ۳ لایه استفاده می شود که بیشتر برای داخل کشور و مسافت های کوتاه مورد استفاده قرار می گیرد . اما اگر این کارتن ها جهت صادرات و حمل در مسافت طولانی و یا بنا به درخواست خود مشتری باشد  این کارتن  ۵ لایه تولید می شوند.از آن جایی که سایز کارتن های تخم مرغ تقریبا ثابت است و در تعداد ردیف و تعداد لایه های که در تولید این کارتن ها  استفاده می شود باهم  متفاوت هستند در نتیجه با توجه به تاثیر این عوامل بر وزن و استحکام و همین طور قیمت کارتن های بسته بندی تخم مرغ قیمت کارتن ها بر اساس همین عوامل تعیین می شود.

کامل ترین مجموعه فرهنگ لغت کوچه بازاری فارسی قسمت بیست و دو

آمادگی و شوق بسیار برای کاری داشتن

رژیم داشتن-برابر دستور پزشک غذا خوردن-برخی غذاها را نخوردن

دست به کیسه شدن-آماده ی پرداخت پول شدن

دَم کردن-ریختن آب جوش روی چای و مانند آن و حرارت دادن آن ها-گذاشتن برنج جوشانده بر روی آتش تا آب آن بخار شود

تلمبار- تل انبار

به پر و پای کسی پیچیدن-پیله کردن به کسی-با کسی در افتادن

چس خوری-خست-بخل

پَخ خوردن-تیزی چیزی

به زخم خود زدن-دردی را درمان کردن-گوشه ای از گرفتاری خود را سامان دادن

تریج-آن جاکه آستر درونی جامه با رویه ی آن به هم می پیوندد

چسش دادن کاری را-لفت و لعاب دادن-بیش از اندازه مهم وانمود کردن

(نزد کسبه) نخستین فروش بامداد

رقصیدن توی تاریکی-بی موقع یا بدون اطلاع کاری را انجام دادن

چشته خور-کسی که پس از یک بار کمک گرفتن همیشه توقع کمک دارد

دور تا دور-گرداگرد-اطراف

از پشت خنجر زدن-به نامردی به کسی آسیب رساندن یا او را از پای در آوردن

دو قورت و نیمش باقی بودن-با وجود بهره بردن فراوان هنوز ناسپاس بودن

راهی کردن-روانه کردن-فرستادن

دان دان شدن-دانه بستن عسل و شیره و روغن و مانند این ها

از چپ و راست-از همه سو-از همه جا

دست زدن-کوبیدن دو دست به یکدیگر همراه با نوای موسیقی یا برای تشویق

پل زدن-در کار کسی مانع ایجاد کردن-رابطه ی دو کس را به هم زدن-روز میان دو تعطیل را تعطیل کردن

رد خور-رد شدنی-سزاوار ترک کردن

به کیشی آمدن و به خیشی رفتن-بی اعتبار و بی ثبات بودن

آب خنک خوردن(به زندان افتادن)

چشم زخم میرزا مهدی خانی-شکست بزرگ

دَم کردن-ریختن آب جوش روی چای و مانند آن و حرارت دادن آن ها-گذاشتن برنج جوشانده بر روی آتش تا آب آن بخار شود

جوش خوردن زخم-به هم آمدن سر زخم و پوست نو آوردن

دبیر-آموزگار دبیرستان-فرد صاحب مقام در یک حرب-وزارت خانه یا سفارت

رد دادن-به غفلت کسی یا چیزی را از زیر دست رد کردن-صرف نظر کردن

آتش سوزاندن(شیطنت و شرارت کردن)

اُرُسی-کفش

افسارسرخود(خود‌رای، افسارگسیخته)

اشک تلخ-شراب-اشک عاشق

زرد آلو عنک-نوعی زردآلوی نامرغوب و ترش

دراز کشیدن-خوابیدن-به پشت خوابیدن-مدتی کوتاه خوابیدن
چوب حرفی-چوب کوچکی که به دست کودکان می دادند تا روی سطر های کتاب بگذارد و آن ها را بخواند

خیک باد-باد کرده-شکم آورده-آبستن

اسم درگوشی(نام دوم فرد مسلمان که نام یکی از امامان است)

این سفر-این بار

دیدن کردن-عیادت کردن-زیارت کردن-ملاقات کردن

بار خود را بستن-از منبعی استفاده کردن و توانگر شدن

حق به جانب-دارای ظاهر مظلومانه و دروغین

چشمه آمدن-گوشه ای از مهارت خود را نشان دادن

آرواره‌ی کسی لق بودن(سرنگهدار نبودن، پرچانه بودن)
به دو دو افتادن-گود رفتن چشم بر اثر ضعف یا بیماری

بر و بیا-رفت و آمد- دم و دستگاه

آسمان گرفتن-فراگرفته شدن آسمان با ابر یا مه

آتشِ تر(شراب، لب معشوق)

به درد خوردن-مفید بودن-به کاری آمدن

خاکروبه ای-سپور-آشغالی

خوش خرید-کسی که چانه نمی زند و نقد معامله می کند

چس نفس-پر حرف-کسی که حرف های بی سر و ته و ملال آور می زند

خرج-هزینه-پول مصرف روزانه ی خانواده

دست کردن-دست فرو بردن

 
تب خال زدن-در آمدن تب خال دور دهان
دور تسبیح-بسیار و بی شمار

چاقوکشی-عربده کشی و حمله با چاقو

حاشا زدن-انکار کردن امر مسلم

چپری آمدن-زود آمدن

پینه بسته-دارای پینه-کبره بسته

آلکلی-معتاد به الکل

حمال-باربر-ناشی و مبتدی-بی مهارت و بی استعداد

بز دل-ترسو

چوب شدن-ساکت و بی حرکت شدن-از ترس یا تعجب بر جای ماندن

چینی بند زدن-کاسه دوختن-به هم چسباندن تکه های ظروف شکسته

آفتاب کسی به زردی رسیدن-به پایان رسیدن دوران زندگی و یا قدرت و نفوذ کسی

بند و بست-ساخت و پاخت-توطئه

دسته بازی-حزب و گروه راه انداختن

ژتون-پولک فلزی یا پلاستیکی که به جای پول به کار می رود

تحت اللفظی-کلمه به کلمه

زرد آلو عنک-نوعی زردآلوی نامرغوب و ترش

دیوار کوتاه-کنایه از زبونی و ناتوانی

خارش گرفتن-به خارش افتادن بدن

آشنایی دادن(خود را معرفی کردن)

جانماز آب کشیدن-تظاهر به پرهیزکاری کردن-خود را بی گناه وانمودن

تو آسمان ها سیر کردن-در خیال و تصور بودن-در عالم هپروت بودن

آدم عوضی-کسی که ظاهرش با باطنش یکی نیست-بدطینت

چشم ِ غربال-سوراخ های غربال

داد سحن دادن-سخن رانی کردن-پر حرفی کردن-حق مطلب را ادا کردن

از قلم انداختن(از یاد بردن، مورد بی‌توجهی قرار دادن)

زدن به چاک-در رفتن-جیم شدن

آمد نیامد(فرخنده بودن و نبودن)

خواهر خوانده-دوست صمیمی

دان دان بیرون زدن-ظاهر شدن دانه ها بر پوست

پا خورشی-وسایل لازم برای پخت خورش

پایین نرفتن چیزی از گلو-از غصه غذایی نخوردن-مال حرام نخوردن

برج ریق-برج نامیمون و نامبارک

دل رحم-مهربان

اگر بمیری هم-به‌هیچوجه-هرگز

چیز خور کردن-خوراندن سم یا موادی که رمالان و دعانویسان تجویز می کردند

دردسر-گرفتاری-سرگردانی

افسار کسی را شل کردن-به کسی آزادی کمی دادن

این دو کله‌دار(خورشید و ماه)

بازداشتی-زندانی موقت

آسمان غرمبه-صدای رعد-تندر

پاچه ی کسی را گرفتن-بی جهت و بی مقدمه برکسی آشفتن

احوال گرفتن-جویای حال شدن

چاک خوردن-شکافته شدن-پاره شدن

التفاتی(داده شده، مرحمتی، اعطا شده)

اهل و نا اهل-کس و ناکس-نجیب و نانجیب

تخم چشم-مردمک چشم

پا روی دم سگ گذاشتن-خشم شخص پستی را برانگیختن

پشت هم اندازی-حقه بازی-حیله گری

در پوست کسی رفتن-سخت مزاحم کسی شدن-از کسی بد گفتن

رفتن با سر-نهایت شوق و اشتیاق برای انجام کاری

خُردمُرد-شکسته و ریزه میزه

زبان باز-کسی که با چرب زبانی به مقصود خود می رسد

حیوانکی-کلمه ای در مقام تاسف خوردن به حال کسی

از ترس مار توی دهان اژدها رفتن-از باران به ناودان پناه آوردن
بزن-شجاع-دلاور-اهل دعوا و مرافعه

تشنه ی چیزی بودن-یه چیزی سخت اشتیاق داشتن

چهار دستی-فراوانی

خس و خاش-آشغال-خس و خاشاک
اختلاط کردن(بی‌هدف از این در و آن در گفت‌وگو کردن)

بازو دادن-یاری دادن

ته و توی چیزی را در آوردن-درباره ی چیزی تحقیق کردن

دَم ِ پَر کسی رفتن-نزدیک کسی رفتن-به کسی پناه بردن

درمانگاه-جای درمان بیمار

ابرو کج کردن-خشم گرفتن

اردنگ-تیپا-لگدی با نوک پا

دیوار مردم بالا رفتن-دزدی کردن

اخ و تف کردن-آب دهان بیرون افکندن
آواز دهل-چیزی که تنها سخن‌گفتن درباره‌ی آن جالب است-نه خودش = چیزی که از آن سخن زیاد می‌گویند اما واقعیت آنچنانی ندارد

دهن کجی-ادا و شکلک به قصد مسخره کردن-بی اعتنایی

دبش-گس-دارای مزه ی ترش و گزنده

ابوطیاره(اتوموبیل کهنه و فرسوده)

حیوانی-نگا. حیوانکی
روی کسی را به زمین انداختن-درخواست کسی را رد کردن

حقه به کار بردن-کسی را فریب دادن

پُرسه-مراسم دیدار با بازماندگان کسی که مرده باشد برای گرامیداشت او

آب(عزت و رونق، طراوت و تازگی، روح، شراب خالص)

پایین آمدن از خر شیطان- از خر شیطان پایین آمدن

به آخر خط رسیدن-به پایان کار

زیر دماغ کسی سبز شدن-ناگهان در برابر کسی حاضر شدن

درد دل-غم و اندوه درونی

آفت-زن عشوه‌گر و فتنه‌انگیز

از کمر افتادن(از خستگی زیاد از کار افتادن، ناتوان شدن در امر جنسی)

داغ و درفش کردن-مجرمی را برای اقرار کردن داغ کردن

زن-عاری از مردانگی-ناجوانمرد-ترسو

تعلیمی-عصای کوچک

جُربزه-قدرت-توانایی

چشم گود شدن-لاغر شدن

دریده-وقیح-بی شرم-پر رو

خروس قندی-آب نباتی به شکل خروس

برخورد-بهم خوردن-تصادف
به کسی نگفتن که بالای چشمت ابروست-به کسی که ساده ترین مطلب را نمی پذیرد یا تحمل نمی کند و زود رنج یا زود خشم است نمی توان چیزی گفت

بی بو و بی خاصیت-کسی که سود و زیانی ندارد

دیم-زراعتی که از آب باران آبیاری می شود

حالی کردن-فهماندن

چاخانچی-کسی که همیشه دروغ بافی می کند

اسباب‌چینی(دسیسه‌چینی، توطئه‌چینی)

پا منبری کردن-دنبال حرف کسی را گرفتن-درباره ی سخن کسی توضیح دادن
خودخور-کسی که غم خود را در دل می ریزد و با کسی در میان نمی گذارد

در دهان افتادن چیزی-مشهور شدن چیزی-فاش شدن-رسوا شدن

دریا زدگی-حالت تهوع در اثر حرکت کشتی

جا خالی دادن-در بازی هایی مانند والیبال و فوتبال توپ را به جایی انداختن که دست یازیگر حریف به آن نرسد

ابرو فراخی(خوشدلی، گشاده‌رویی)

آش و لاش-به‌کلی متلاشی‌شده-له‌ولورده
برش-لیاقت-زرنگی-کاردانی

خنک شدن دل-آسایش خاطر پس از گرفتن انتقام

خر گرفتن کسی-کسی را احمق حساب کردن

تره بار-میوه ها و سبزی ها
آب و گِل-بر و رو-سرشت آدمی

دست آموز-تربیت شده-آموخته

از کیسه خوردن(از جیب خوردن)

این هلو این هم گلو(مثل آب خوردن، انجام این کار بسیار آسان است)

ریش شدن-ریش ریش شدن

 
دور کسی گشتن-قربان صدقه ی کسی رفتن

جزغاله شدن-سخت سوختن-زغال شدن

اجباری(خدمت سربازی)

جُعلق-آدم بی سر و پا و بی ادب

از چشم افتادن-مورد بی مهری قرار گرفتن-بی‌اعتبار شدن

درسته-یکجا-یکپارچه-کاملن

زبان در قفا-زبان پس قفا

رشته-موضوع و زمینه ی چیزی یا کاری: رشته تحصیلی-رشته ی افکار

 

چاقچور-شلوار گشاد و بلند و کف دار زنانه که آن را بر روی شلیته و تنبان می پوشیدند

بَر و رو-قد و قامت-چهره

از قرار-ظاهرن-آن‌طور که پیدا است

دست به دست دادن-دست عروس را در دست داماد گذاشتن

ابرو نازک کردن-ابرو تنگ کردن

جا ماندن-فراموش شدن

دادستان-ستاننده ی داد-مدعی العموم

بستن-یخ ردن-منجمد شدن-منعقد شدن-سفت شدن-ریختن بیش از اندازه-هدف قرار دادن

چماق-چوبدست-گرز

ذوق زده-بسیار خوش حال

چرخ دستی-چرخ خیاطی که با دست به حرکت می افتد

جان کُرد کردن-سخت گیری کردن-مقاومت کردن

به کوچه ی علی چپ زدن خود-خود را به آن راه زدن-خود را به نادانی

حیدری و نعمتی-گروه های دشمن هم

به عرصه رسیدن-به سن پختگی رسیدن-بزرگ شدن

زاغ گرفتن-مسخره کردن-شیشکی بستن

ریش سفید-مرد سالخورده و محترم

به سر و کول هم پریدن-دعوا کردن-شلوغ بازی درآوردن

آینه‌ی کسی بودن(یکسره از کسی تقلید کردن)

راه پله-آن بخش از ساختمان که در آن پله ها طبقات را به یکدیگر می پیوندد

حرفشان شدن-مشاجره ی لفظی پیدا کردن-اختلاف پیداکردن بر سر چیزی

زیر در رو-گریزان-گریز پا-شانه خالی کن

آیه‌ی یاس-آن که بدبینی را به کمال می‌رساند

اُق زدن(بالا آوردن)

حرف کسی در رو داشتن-دارای نفوذ بودن

بار انداختن-توقف و اقامت کردن

ابرو کج کردن-خشم گرفتن

به هم خوردن حال-استفراغ کردن-بالا آوردن

حضوری-رو در رو

 
بی ریخت-زشت-بد ترکیب

اسباب‌کشی-نقل اثاثه از خانه‌ای به خانه‌ی دیگر

خاک بر سر-توسری خورده-داغ دیده-بدبخت

بشکن-صدایی که در حال شادی و پایکوبی از بهم زدن انگشتان در می آورند.

جرز-شکاف میان دو بخش دیوار-ستون-بلند بی مصرف

پشت گوش فراخ-تنبل-اهل مسامحه و کوتاهی

پریدن-لب پَر شدن-شکستگی کوچک در کناره ی چیزی

تف مالی-سرسری شستن و اندکی آب زدن-هنگام بوسیدن-آب دهان و لب ها را به صورت کسی زدن

ابنه‌ای-کسی که با شوخی‌های زشت و حرکات جلف وسیله‌ی آزار خود را فراهم می‌آورد

بوسیدن و به تاقچه گذاشتن-ترک گفتن-کنار گذاشتن

تِرمال کردن-خراب کاری کردن-کثافت کاری کردن-گُه مال کردن

خربزه قاچ کردن با اتوی شلوار-بسیار آراسته بودن و به خود پرداختن

باد به غبغب انداختن-تکبر کردن-خودخواهی نشان دادن

چشم خوردن-نظر خوردن

خدا و خرما را با هم خواستن-از دو محل سود بردن-دو سره بار کردن

آفتاب از مغرب درآمدن-روز قیامت-رویدادی شگرف پیش آمدن

حاشیه نشین-تهیدستان ساکن در کناره های شهر

دقیانوس-نام یکی از پادشاهان سامی که اصحاب کهف را تعقیب می کرد-گذشته ی بسیار دور
دستبوس-زیارت-دیدار-شزفیابی
تنگ گذاشتن-زیر فشار قرار دادن

ریشه دار-با سابقه-قابل اطمینان-محکم

چک و چانه-کنایه از دهان

بزن قدش-دعوت به دست دادن برای نشان دادن توافق و همدلی

خیک آسمان پاره شدن-کنایه از بارش تند و سیل آسا

حمله ای-مبتلا به بیماری غش

بشقاب پرنده-سفینه ی بشقاب مانند که از کهکشان آمده است . چیز پرنده ی ناشناس

جرات دادن-دل دادن-دلیر کردن

خریت-نادانی-حماقت

زر اومدی قرمه سبزی-سخنی توهین آمیز برای کسی که به قهر می رود یا تهدید به رفتن می کند

پا واکردن-به راه افتادن بچه

اجل‌برگشته(کسی که مرگ به‌سراغش آمده)
داوطلب-خواستار-نامزد
 

آغ و داغ-سخت مشتاق و شیفته

ریغماسی-ضعیف و مردنی-مریض و کم مقاومت

زیر سبیل کسی را چرب کردن-رشوه دادن به کسی

خرد و خمیر شدن-بسیار خسته شدن-له و لورده شدن

آتش کردن (گشودن)(شلیک کردن)

ابریشم(زن نوازنده، مطرب)

دَمب چیزی را چسبیدن-کاری را پی گیری کزدن و ادامه دادن
 

چمباتمه-حالت روی دو پا نشستن و زانوان را بغل کردن

رفتن از کیسه-ضرر کردن-از سرمایه خرج کردن

آبِ جو(ب)(مال دنیا، هرچیز فراوان و بی‌ارزش)
جا رفتن-مغلوب شدن-خود را کنار کشیدن

چوب به مرده زدن-از پا افتاده ای را آزار دادن-موضوع کهنه ای را تازه کردن

پرند-حرف بی هوده

پالان خروس-کنایه از چیزی که وجود ندارد برای نشان دادن نداری مطلق

دمامه-زن خشن-زن بی حیا و پاچه ورمالیده-آپارتی

بله گرفتن-رضایت عروس را گرفتن

چغاله بادام-بادام نارس

اسب چوبین-تابوت

اسم درگوشی(نام دوم فرد مسلمان که نام یکی از امامان است)

پاره آجر-شکسته ی آجر

راه به جایی نبردن-نتیجه ندادن-به جایی نرسیدن

خشک و خالی-مختصر و ناچیز

بی چک و چانه-بی گفت و شنود-بی کم و کاست

پله خوردن-دارای پله بودن

بازار شام-جای شلوغ و در هم و بر هم

زیر چاقی-مهارت

 

زوار-زه وار-چیزی شبیه به زه

خارج از محدوده-بیرون از شهر که شامل خدمات شهرداری نمی شود

زُهم-بوی تند و زننده ی گوشت گندیده یا تخم مرغ فاسد

از دهان مار بیرون آمدن-هیچ کجی در کسی نبودن-راست بودن

دُرافشانی کردن-مشتی یاوه به هم بافتن

خرپا کوب-کسی که کارش ساختن خرپا است

آب در چشم نداشتن(شرم و حیا نداشتن)

آگوز(لقب ریشخندآمیز برای مرد ریزنقش و متکبر)

انگشت‌شمار(کم، معدود)

پوست کنده-رک و بی پرده

خون گرفته ی کسی بودن-در برابر کسی مسئول بودن

آفتاب چریدن(بی‌کار بودن، چیزی برای خوردن نداشتن)

تلنگ در رفتن-باد صدادار در کردن-کنایه از ضعیف و ناتوان شدن

حسن سینه-چاک کسی که به سر و وضع خود توجه نمی کند

آب مریم(شیره‌ی انگور، عصمت و طهارت)

انگشت‌پیچ(نوعی گز رقیق)

آدم بی‌سر و پا(متضاد آدم درست‌وحسابی)
دانشگاه-محل آموزش دانش و فلسفه و هنر

از یک قماش بودن(سر و ته یک کرباس بودن)

به توپ بستن-باران گلوله ی توپ بر جایی ریختن

آمدن(آغاز به کاری کردن)

این دو کله‌دار-خورشید و ماه

حرف در آوردن-شایعه ساختن-سخن دروغ شایع کردن

پاره شدن بند دل-بسیار ترسیدن

 
خاصه-خان لقب آرایشگر شاهان قاجار

چسونه-پست و نالایق-دشنامی برای تحقیر

چرند و پرند-پرت و پلا-حرف های مزخرف

آیه آمدن-سوگند یاد کردن-به قرآن سوگند خوردن

این و آن را دیدن-برای انجام کاری از همه کمک گرفتن

در هچل انداختن-به درد سر انداختن-به مخمصه انداختن

خرد و خمیر شدن-بسیار خسته شدن-له و لورده شدن

آوردن(باعث شدن، ایجاد کردن)

دست به یکی کردن-همدست شدن-متحد شدن

دامن به کمر زدن-آماده شدن-آستین بالا زدن

چاشت یک بنگی-خوردنی کم با پول اندک

حیوانی-نگا. حیوانکی

چوروکیدن-چوروک خوردن-چین برداشتن
زمین خوردن-از دست دادن تعادل و به زمین افتادن-شکست خوردن در زندگی-شکست خوردن در کُشتی
بی سواد-آن که نمی تواند بخواند و بنویسد-نادان و بی معلومات
تو دهن کسی زدن-با سخنی درشت به کسی پاسخ دادن

تو دل برو-با نمک و گیرا-کسی که مورد توجه قرار می گیرد

خاله خواب رفته-آدم شل و بی حال و وارفته

راحتی-دمپایی
آب نمک زدن(با شیرین زبانی گفتن)

دست به نقد-بی درنگ-زود-فورن

در آستین داشتن-حاضر و آماده داشتن

دست به عصا راه رفتن-با احتیاط رفتار کردن-بسیار محتاط بودن

از آن نمد کلاهی به کسی رسیدن-بهره بردن از چیزی-نصیب بردن

آی زکی(در مقام ریشخند و تحقیر گفته می‌شود)

زیپو کسی را زدن-از کار برکنار کردن-معزول کردن

چادر نماز-چادری که زنان هنگام خواندن نماز بر سر می کنند

خدا نکرده-امیدوار این طور نباشد

چهره کردن-نگا. چهره شدن

زبان گرفتن-لکنت زبان-از حالات و گفتار مرده یاد کردن و دیگران را گریاندن

زرد گوش-بی رگ-ترسو

حلال بودی-نگا. حلال به زنده ای

خانه خانه-سوراخ سوراخ-شطرنجی

بساز-آدم سازگار-صبور

از سر باز کردن(دور کردن، رفع مزاحمت کردن)

زانو بند-پارچه ی کشی حلقه مانند که برای حفاظت زانو در برابر ضربه یا در رفتگی بزر آن می بندند

خوش صحبت-شیرین زبان-خوش کلام

جان کسی به نانش بسته بودن-بسیار خسیس بودن که حاضر باشد جان بدهد نان ندهد

جوش آوردن-نگا. جوش آمدن

خرابی کردن-نگا. خرابی بالا آوردن

آبکی(بی‌ارزش، از روی بی‌علاقگی)

پا منبری کردن-دنبال حرف کسی را گرفتن-درباره ی سخن کسی توضیح دادن

دندان تیز کردن-طمع کردن

 

راستی راستی-حقیقتن-واقعن

حال آمدن-بهبود یافتن-سرحال شدن-چاق شدن

جوشی شدن-عصبانی شدن

دُم توی پا گرفتن-شکست خورده رفتن-نامید و ساکت شدن

حجله خانه-اتاق شب زفاف

چشم و ابرو نازک کردن-ناز و افاده کردن

پی گرفتن-دنبال کردن کار

حرف-سخن-گفتار-کلام

خشتک دراندن-نگا. خشتک پاره کردن

چشتان بالا-بالا و پایین کردن بچه و قربان صدقه ی او رفتن
دالی دالی کردن-خود را مرتب پنهان کردن و سپس نشان دادن
بوی حلوای کسی آمدن-قطعی شدن مرگ کسی

بار شدن بر کسی-به کسی تحمیل شدن- سربار کسی شدن

پیش قسط-پرداختِ پیش از آغاز قسط بندی

چوب پیش کسی گذاشتن-منع کردن کسی از کاری-بازداشتن کسی از انجام کاری

زهرمار سلطان-ترش رو-اخمو
 

ته ریش-ریش اندک

از دروازه نگذشتن، از سوراخ سوزن گذشتن(حالاتی بی‌ثبات و بسیار متضاد داشتن)

خونی-قاتل-دشمن سخت-مخالف شدید

دلِی دلِی-حاشا-انکار

 

ژیلت-نیم تنه ی بدون آستین و جلو باز

آن‌ها را خانم زاییده، ماها را کلفت؟-چرا آن‌ها را بر ما ترجیح می‌دهند؟ چرا به ما اجحاف می‌کنند؟

پکاندن-ترکاندن

راه بندان-حالت بسته بودن راه-قطع رفت و آمد

آب شدن(شرمنده شدن، رفتن آبرو، به فروش رفتن کالا)

درآمد-عایدی

رَطب و یا بس گفتن-سخنان درست و نادرست گفتن-آسمان و ریسمان به هم بافتن

دستک-دفتر حساب

راست راست-آشکار و علنی-بی پروا

به حق چیزهای ندیده و نشنیده-پس از شنیدن حرفی یا دیدن چیزی تعجب آور می گویند

تو سری خورده-آدم خوار و حقیر

دست برداشتن-صرف نظر کردن-چشم پوشی کردن-به حال خود رها کردن

خدا داده-دیم کاری

زاغ چشم-کسی که چشمان آبی رنگ دارد

چغلی کردن-شکایت کردن

خلاص-تمام شد-مُرد

جل و پلاس-اثاثیه ی ناچیز و کم بها

پول پارو کردن-با رنج اندک پول بسیار به دست آوردن

بد مصب-بد مذهب-لاکردار-بی مروت

زورکی-از روی بی میلی-تصنعی

جیزگر خانه-محل رباخواری و قرض دادن پول در برابر اموال منقول

تاخیر بردار-قابل عقب انداختن

خلاصه نویسی-کوتاه کردن مطلب

زیر دادن-با کسره خواندن حرفی

حرف گوش کن-حرف شنو

پیاله فروش-میخانه چی

خونسرد-آرام-بی خیال

جواب دوپهلو-جواب نامشخص و مبهم

در دهان افتادن چیزی-مشهور شدن چیزی-فاش شدن-رسوا شدن

تقاص پس دادن-تاوان پس دادن

دلداری دادن-تسلی دادن

حکم حکم نادر و مرگ مفاجا-حکم صد در صد لازم الاجرا

جزغاله شدن-سخت سوختن-زغال شدن

از سر و کول هم بالا رفتن(برای دیدن چیزی ازدحام کردن (اشتیاق زیاد نشان دادن))

جوش خوردن معامله-انجام شدن معامله-منعقد شدن قرارداد

 

باریک شدن-دقت کردن-در بحر چیزی رفتن

در گرفتن-آغاز شدن-گل انداختن و گرم شدن گفت و گو یا منازعه

 

حیص و بیص-گیر و دار-مخمصه

دُم ِ هم کردن-مطابق یکدیگر کردن-دو کناره ی چیزی را بر هم نهادن

از روی شکم‌سیری(از سر بی‌مسئولیتی، بدون تعمق)
آب به چشم آمدن-طمع کردن

دم خروس از آستین کسی پیدا بودن-آشکار بودن نشانه ی کار خلاف

دستمالی-دست مالیدن

تاخت زدن-عوض کردن چیزی با چیزی

چُسَکی-کم دوام و سرهم بندی شده

پشت بشقاب کشیدن-تهدید کردن به قطع کمک

از زیر بته عمل آمدن-خانواده و اصل و نسبی نداشتن

باد گرفتن-مغرور شدن

رک گویی-صاف و پوست کنده حرف زدن

پاپی چیزی بودن-چیزی را دنبال کردن-به چیزی محل گذاشتن

بسلامتی-سلامتی دادن-هنگام نوشیدن شراب به یکدیگر می گویند

پر رویی-بی شرمی-وقاحت-دریدگی

خرید و فروش کردن-بازرگانی کردن-سوداگری کردن

انداختن توی هچل(دچار دردسر و ناراحتی کردن)

بساز و بفروش-ساختن خانه ی بدون استحکام به قصد فروش

رقاص خانه-دشنام گونه ای برای برخی جاها-جاهای بی حساب و کتاب و شلوغ و پلوغ

رفتن تو هم-به فکر فرو رفتن-غمگین شدن-پریشان خاطر شدن

به تنگ آوردن-به ستوه آوردن-خسته کردن

ابتدا به ساکن(ناگهانی، بی‌مقدمه)

اداره بازی(پرداختن بیش از حد به تشریفات زاید اداری)

 

تله کاشتن پیش پای کسی-به کسی کلک زدن-کسی را گیر انداختن

دَنگال-جادار-بسیار فراخ
حکیم باشی را دراز کردن-مجازات کردن بی گناه
پا گرفتن-رشد کردن-استوار شدن-سر و سامان یافتن-رونق گرفتن

خارش-خاریدن-نام بیماری خاریدن نشیمنگاه

دست نماز-وضو

دور چیزی را قلم گرفتن-چیزی را ترک کردن-کنار نهادن

آتش به گور کسی باریدن(پس از مرگ دچار عذاب شدن)

 

زهره آب شدن-سخت وحشت کردن-از وحشت به حال مرگ افتادن

پاردم ساییده-کهنه کار-ناقلا

پالان کسی کج بودن-پاکدامن نبودن-ناپارسا بودن

روی تاب گذاشتن-سپردن شرط بازی به نفر سوم برای جر نزدن حریفان

ته گیلاس-نوشیدنی کمی که ته گیلاس مانده است

آیینه‌ی اسکندری-آفتاب

از کاسه درآمده-بیرون‌زده-ورقلمبیده

چفت-چسیده-تنگ-زنجیر در

آب شدن قند توی دل-لذت بسیار بردن

آفتاب لب بام(پیری نزدیک به مرگ)

پا بَد-بد قدم

زیر بال کسی را گرفتن-به کسی کمک کردن

داربست-چوبی چند که معماران روی آن ایستاده و کار می کنند-چوب بست-داربند

آمد-فرخندگی-خوش‌قدمی

حساب-هزینه-مخارج-میزان طلب

از زور پسی به گربه آقا عمو گفتن-با دشمنی که دفع آن نمی‌توان-مدارا کردن

چله نشینی-خانه نشینی

 

پیاله فروش-میخانه چی

تکان خوردن-ناگهان ترسیدن-جاخوردن-از جا حرکت کردن

تر دست-ماهر-شعبده باز

الواتی کردن(عیاشی و هرزگی کردن)

چراغان شدن-جشن گرفتن

جفتک پراندن-لگد زدن-بد رفتاری کردن-مخالفت کردن

دست اول-نو و تازه

جیب کسی را خالی کردن-پول های کسی را ربودن

دو دانگ-یک سوم-مقدار اندک-کم

رفتن آن جا که عرب نی انداخت-به جای دور و بی بازگشت رفتن-به وضع ناجوری گرفتار شدن

 
خار چشم کسی بودن-مایه ی عذاب کسی بودن
چینی بند-چینی بند زن
تور کردن-زن یا دختری را به دام انداختن

خاصه پز-نانوایی که نان خوب می پزد

بغل دست-کنار دست-پهلوی دست

زدن بر طبل بیعاری-خود را به بی دردی زدن

پیچ دادن-چیزی را پیچاندن-به گردش در آوردن

جفتک-لگد حیوان که با هر دو پا بزند-کنایه از خودداری از انجام کاری

پا انداختن-واسطه گری کردن-کارچاق کردن به ویژه در امور غیر اخلاقی

بند و بست-ساخت و پاخت-توطئه

چلو خورش-غذایی مرکب از چلو و یک نوع خورش

ده مرده حلاج بودن-بسیار زرنگ و کاری بودن

بشکن زدن ی-برآوردن صدای انگشتان به هنگام شاد

از شوخی گذشته-حالا برسیم به مطالب جدی

 

پیسی سر کسی در آوردن-با کسی نهایت بدرفتاری را کردن

وسیله‌ی بازی (به‌ویژه برای کودکان)

پابوس-زیارت

دامنی-پارچه ای که با آن دامن می دوزند

حساب تراشیدن-خرج درآوردن-حساب غیر واقعی نشان دادن

زیر چیزی زدن-حاشا کردن-انکار کردن

اگر و مگر کردن(شرط و بهانه آوردن)

این دو کله‌دار-خورشید و ماه

دست پاچه شدن-مضطرب شدن-دست و پای خود را گم کردن

خارج از مرکز-مزایایی که به کارمندان خارج از پایتخت داده می شود
خبر مرگش-خدا مرگش بدهد

چار میخ کشیدن-سخت اذیت و آزار کردن

پشت و روی یک سکه-دو چیز به ظاهر متفاوت ولی در واقع مانند هم

تو دل کسی رفتن-به کسی حمله کردن-با اعتراض به کسی پاسخ دادن

به هم بافتن-سر هم کردن-از خود درآوردن

دست به چیزی شدن-بی درنگ آن چیز را برداشتن-آماده ی استفاده از آن چیز شدن

تو کَت کسی نرفتن-زیر بار نرفتن-نپذیرفتن

آمد نیامد داشتن(روی دادن واقعه‌ای که احتمال فرخنده و نحس‌بودن هر دو در آن هست)

به درک- به جهنم

خانه گرفتن-نگا. خانه بستن-اجاره کردن خانه

در هم رفتن سگرمه-گره بر ابرو افتادن-اوقات تلخ شدن

اهل کوفه-سست پیمان-بی‌وفا و غیرقابل اعتماد

خاک عالم-تکیه کلامی برای اظهار تعجب و شرمندگی و ناراحتی

دبه کردن-دبه در آوردن

 

دل کسی گرفتن-غمگین شدن-متاثر شدن

تو پوزی زدن-تو دهنی زدن-با سخن تندکسی را نا امید کردن
آب در چشم نداشتن-شرم و حیا نداشتن
بیرون زدن-ناگهان از جایی بیرون رفتن
روی چوب کردن کسی-کسی را برای کاری تحریک کردن

از سفیدی ماست تا سیاهی زغال(همه و همه چیز)

پا دادن-آماده شدن فرصت و وسایل کار-اتفاق افتادن

پاچه ورمالیده-بی شرم و پر رو-حقه باز

الیسون و ولیسون(وردی است که برای کسانی که منتظرشان هستند می‌خوانند)

 

رستم در حمام-درشت اندام و پهلوان نما

تِپ تِپ-صدای تپش قلب بر اثر ترس و هیجان

رقاصی کردن-کارهای ناشایست و سبک کردن

دنگ و فنگ-طول و تفصیل-مقدمه چینی فراوان-تشریفات زیاد

خیک محمد-آدم چاق و فربه

 
به هر دری زدن-جستجوی فراوان کردن-به هر جا و هرکس متوسل شدن

از مخ معاف بودن-دیوانه بودن

از کمر افتادن(از خستگی زیاد از کار افتادن، ناتوان شدن در امر جنسی)

آب دادن بند(خود را لو دادن، فرصت را از دست دادن)

 
جان کندن-رنج بسیار بردن-با سختی فراوان کاری را انجام دادن
آب‌کور-کسی که سودش به دیگران نمی رسد

روانه کردن-فرستادن اعزام کردن-گسیل داشتن

دم خود را روی کول گذاشتن-گریختن-شکست خورده رفتن

از سر باز کردن-دور کردن-رفع مزاحمت کردن

تار و تنبور-همه گونه آلات نوازندگی

آستین از دهان برداشتن(خندیدن)

خام کردن-فریب دادن-اغفال کردن

استخوان ترکاندن-رشد ناگهانی اندام پس از رسیدن به سن بلوغ
دادستان-ستاننده ی داد-مدعی العموم

بار آوردن-تربیت کردن-ایجاد کردن-تولید کردن-نتیجه دادن-سبب شدن

پشکل برچین-سخت بی سر و پا-بسیار حقیر

 
به گوش خر یاسین خواندن-بی اعتنایی کردن به حرف و نصیحت- از این گوش گرفتن و از آن گوش در کردن
دم به ساعت-هر ساعت-هر لحظه

بخت کسی گفتن-خدا برایش ساختن-شانس آوردن

آخِی-صوتی برای تاثر یا شادی

توبره ی گدایی-کیسه ی گدایی

آلت دست کسی شدن(مورد سوء استفاده قرار گرفتن)

پر به پر کسی دادن- بال به بال کسی دادن

خرده فروش-فروشنده ی اجناس در اندازه های کم

 
 

پیه آوردن-چاق شدن

خون کسی را مکیدن-مال کسی را به تزویر غارت کردن-به کسی تعدی و ستم کردن

دور برد-دارای برد زیاد

آن سفر(آن بار، آن دفعه)

خالی خالی-بدون چیز دیگری

آخِی(صوتی برای تاثر یا شادی)

التفاتی-داده شده-مرحمتی-اعطا شده

رویم به دیوار-هنگام گفتن مطلب ناخوشایندی می گویند

جود-یهودی-حهود

بیا و ببین-تماشایی-بسیار جالب-قابل توجه

داماد-مرد تازه زن گرفته

پرت شدن-دور افتادن از مطلب

آتش به گور کسی باریدن(پس از مرگ دچار عذاب شدن)

پا روی خِر کسی گذاشتن-تنگ گرفتن بر کسی

چاووش-کسی که به هنگام رفتن زایر به زیارت اشعار مناسب می خواند

چار چنگولی-سفت و محکم-با دست ها و پا ها

پیاز کسی کونه کردن-ماندگار شدن در جایی-میخ خود را کوبیدن

بدون معطلی-بی درنگ-فورا

به سیم آخر زدن-بی قید شدن-از روی ناامیدی کاری را که نباید کرد انجام دادن

خجالت زده کردن-شرمنده کردن-خجالت دادن

تو نخ کسی یا چیزی بودن یا رفتن-کسی یا چیزی را پاییدن و زیر نظر داشتن

زیر پای کسی را جارو کردن-سبب اخراج کسی از کاری یا جایی شدن

حساب کهنه-نگا. حساب سوخته

آب آتش زده-اشک

به یک پول سیاه نیارزیدن- به لعنت خدا نیارزیدن

پا سوخت-پا بد-بد شانس

بیخ-کاملا نزدیک-تنگ چیزی

آیه‌ی یاس-آن که بدبینی را به کمال می‌رساند

پشت کسی باد خوردن-دلسرد شدن از کاری پس از مدتی استراحت یا بیکاری-از دل و دماغ افتادن

دیر دم-آن چه که دیر دم می کشد

چشمک زدن-بر هم زدن چشم به قصد ایما و اشاره

اهل عمل-کسی که کم‌تر حرف می‌زند و بیش‌تر عمل می‌کند

تکان دادن-ناگهان ترساندن-حرکت دادن
توجیهی-برنامه های توضیحی

دشت کسی را کور کردن-اولین فروش کاسب را نسیه خریدن

 

آن سفر(آن بار، آن دفعه)

خواب آلود-آن که کاملن بیدار نشده است

آتش بی‌دود-آفتاب-غضب

خوشگل-دل پذیر-تو دل برو-زیبا

حق التدریس-مزد آموزگار

پول سر راهی-پولی که بزرگ تر ها به هنگام سفر به زیردستان یا کوچک تر ها می دهند

آش پشت پا-آشی که در روز سوم پس از رفتن مسافر بپزند و به فقرا بدهند

ابتدا به ساکن(ناگهانی، بی‌مقدمه)

زال و زندگی-وسایل زندگی-اسباب معیشت

زیر شال کسی قرص شدن-شکم کسی سیر بودن

آفتابه‌دزد(دزدی که به ربودن چیزهای بی‌ارزش بسنده می‌کند)

خورد دادن-درخیاطی کم کم قسمت اضافی را از بین بردن-به زور به کسی خوراندن

دماغ کسی را سوزاندن-کسی را ناکام کردن-در حسرت گذاشتن

اختر شمردن-شب‌بیداری

افتادن به گردن کسی-به کسی تحمیل شدن

پف زدن-ورم کردن-بالا آمدن

چاخان-دروغ-دروغگو-چرب زبان

پِخ پِخ کردن-سر بریدن در زبان کودکان

خودمانی-صمیمی-یکدل

آن سفر-آن بار-آن دفعه

بی ریخت-زشت-بد ترکیب

آستین از دهان برداشتن-خندیدن
اهل دود-سیگاری

پا لب گور داشتن-بسیار پیر بودن-در شرف مرگ بودن

چنگولک-سست و ضعیف

خوش نقش-خوش اقبال-پارچه یا قالی که نقش های زیبا دارد

رو به راه کردن-آماده و مهیا کردن

جوش خوردن-لحیم شدن-به هم پیوستن-معاشرت کردن با دیگران

دالنگ و دلونگ-صدای زنگ چارپایان

تک پا راه رفتن-بی سر و صدا راه رفتن-کنایه از چابکی
با پنبه سر بریدن-با نرمی و تدبیر آزار و آسیب رساندن

به هوس چیزی افتادن-مایل به چیزی شدن-به یاد چیزی افتادن و آن را خواستن

تو در تو- تو به تو

 

چارده معصوم-پیامبر اسلام و دخترش فاطمه و امام علی و یازده امام دیگر شیعیان

بغض کسی ترکیدن-از حالت گرفتگی و تاثر به گریه افتادن
روغن مالی-روغن زدن به دستگاه
انگشت در سوراخ مار کردن-دانسته خود را هلاک کردن
خروس خوان-هنگام سحر

پا گرد-محل چرخیدن پله ها

زبان تر کردن-سخن گفتن

خیس کردن برنج-در آب ریختن برنج

آمدیم (و) . . .(فرض کنیم که)

روبنده-نقابی سیاه رنگ برای پوشاندن چهره

جسته جسته-یواش یواش-کم کم-به تدریج

حضرت فیل-شخصی موهوم با تیروی بسیار زیاد

از جنب و جوش افتادن(آرام گرفتن، شور و هیجان خود را از دست دادن)

از شیر مادر حلال‌تر-چیزی که در تعلق آن به کسی تردیدی نیست

زهرحند-خنده ی تلخ و از روی خشم

در قوطی هیچ عطاری یافت نشدن-به کلی نایاب بودن

چکشی جواب دادن-محکم و قاطع پاسخ دادن-تند و برخورنده پاسخ دادن
به دهان کسی نگاه کردن-مطیع به گفته ی کسی بودن-حرف کسی را بکار بستن
پرند-حرف بی هوده

دلبخواه-به اختیار-بدون رعایت رسم و قانون

دست دوم-کار کرده-مستعمل

آواز دهل(چیزی که تنها سخن‌گفتن درباره‌ی آن جالب است، نه خودش = چیزی که از آن سخن زیاد می‌گویند اما واقعیت آنچنانی ندارد)

پیش چشم داشتن-در برابر چشم قرار دادن

 

پَرپَر زدن-به سختی جان کندن-بی تابی بسیار کردن

زحمت دادن به خود-خود را به زحمت انداختن

آنجا رفتن که عرب نی انداخت(به جایی دور و بی‌بازگشت رفتن)

اول دشت((نزد کسبه) نخستین فروش بامداد)

آفتاب برِ دیوار آمدن-به پایان آمدن عمر

پیزر در جوال گذاشتن-در فریبکاری مهارت داشتن

رنگ به رنگ شدن-از خجالت یا خشم سرخ و زرد و سفید شدن

آدم عوضی(کسی که ظاهرش با باطنش یکی نیست، بدطینت)

دست کم گرفتن-کم بها دادن-اهمیت ندادن-حقیر شمردن

دو لا شدن-خم شدن-تعظیم کردن

دست دوم-کار کرده-مستعمل

تقدس مآبی-خود را به دروغ پارسا و پرهیز کار وانمود کردن

پا برهنه-بدون کفش

خر داغ کردن-ناامید شدن-ناکام شدن

چشم نداشتن برای دیدن کسی-تحمل نکردن کسی-از کسی بدش آمدن

ریش تراش-دستگاهی دارای تیغ برای تراشیدن ریش

آش و لاش(به‌کلی متلاشی‌شده، له‌ولورده)

آفتاب‌نشین(بیکاره و تنبل)

تور خوردن-برخورد کردن-به پست کسی خوردن

از تو به‌خیر و از ما به‌سلامت(ما را از این پس با یکدیگر کاری نیست)

خاک برگ-برگ خشک خرد شده

آینه‌ی دست-تیغ و خنجر

خون کردن-قتل کردن-آدم کشتن

بی مخ-بی عقل-شجاع

تلَکه-پول یا چیزی که با فریب و چاپلوسی از کسی بگیرند

تیکه-چیز جالب-نصیب و قسمت-زن زیبا و خوشگل

اتصالی کردن-در یک مدار یا سیم‌های برق جریان ناخواسته روی دادن

زبان آدم سر کسی نشدن-به حرف منطقی تن ندادن و آن را نپذیرفتن
رضا ترکی-پارچه ی ابریشمی یزدی که در مشهد به آن علی شیر خدا می گویند.
از دور دستی برآتش داشتن(آشنایی سطحی و ناکافی با چیزی داشتن)

از پا ننشستن(سماجت ورزیدن، از کوشش دست نکشیدن)

دلچرکی-ناخوشایندی-اکراه
از صرافت چیزی افتادن-از انجام کاری منصرف شدن
آبدست-ماهر-استاد

چلو-برنج آب کشیده

 

بی ریخت-زشت-بد ترکیب

حرف در آوردن-شایعه ساختن-سخن دروغ شایع کردن

جد کمر زده-در نفرین به سید می گویند-یعنی جدش او را به سزایش برساند

چوب خط-چوبی که پس از هر بار بردن کالا روی آن خطی می کشیدند تا بعد شمارش کنند

آینه‌ی دست-تیغ و خنجر

حِجله-گنبد مانندی که همراه با آیینه های ریز و گوی های صیقلی بر گور افراد جوانمرگ شده می گذارند

به راه انداختن-راه انداختن-به کار انداختن

پُخت-هر نوبت از پختن
تنگ هم-چسبیده به هم
دست به سر و روی کسی کشیدن-کسی را نوازش کردن-کسی را اندکی آرایش کردن

پاشنه ی دهان را کشیدن-دشنام فراوان دادن

بیرونی-مقابل درونی-جایی از خانه که مردان و خدمتگزاران مرد می نشینند

 

بافتنی-جامه ای که با دست بافته شده باشد

بیخ خِر-بیخ گلو

 

جان به جان کسی کردن-محبت بی اندازه به کسی کردن

راه افتادن-آغاز راه رفتن کودک-آغاز به کار کردن-روشن شدن دستگاه-رونق یافتن کسب و کار

این دو کله‌دار-خورشید و ماه

پَکَر-افسرده-نومید-گیج-بی دل و دماغ-بی حوصله

پیر هافهافو-سخت پیر-پبری که دندان هایش ریخته است

اتوکشیده(با سر و وضعی شسته‌ورفته و مرتب)

خود را به کسی بستن-خود را به کسی نسبت دادن

تکان دادن-ناگهان ترساندن-حرکت دادن

پاره شدن چرت ب-ا امری نامنتظر روبرو شدن-جا خوردن

خفت افتادن-تنگ شدن-در تنگنا افتادن

به هم زدن-قطع رابطه کردن

جوجه مشدی-تازه کار و نا آشنا با آداب و رموز مشدی گری
دست خالی بودن-تهی دست بودن-بی چیز بودن

باجه-جای بلیت فروشی

پس افت-حقوق هنوز پرداخت نشده

آنکادر کردن(اصطلاحی در ارتش برای جمع‌کردن رختخواب)

تو پای کسی پیچیدن-مزاحم کسی شدن

باشگاه-محل گردهمایی گروهی برای ورزش-تفریح و از این قبیل

حال نداشتن-مریض بودن-بی حال بودن

رفتن با سر-نهایت شوق و اشتیاق برای انجام کاری

به دهان کسی نگاه کردن-مطیع به گفته ی کسی بودن-حرف کسی را بکار بستن

اصلاح-تراشیدن ریش و آرایش موی سر نزد مردان

دادستانی-دادخواهی-کار دادستان

دراز کشیدن-خوابیدن-به پشت خوابیدن-مدتی کوتاه خوابیدن

جان به عزراییل ندادن-بسیار بخیل بودن-دیر مردن-سخت جان بودن

اجاق-دودمان

توپ زدن-روی دست حریف برخاستن-کلک زدن

داماد سرخانه-دامادی که در خانه ی پدر زن زندگی می کند

بچه ننه-بچه ی لوس و نازک نارنجی

چاره ساز-خداوند

به سر دویدن- با سر رفتن

چاق بودن غلیان-آماده بودن غلیان

اینجانب-تعبیر گوینده یا نویسنده از خود

چراغ الله-نگا. چراغ

جا نماز-سجاده-فرش کوچکی که بر آن نماز می خوانند

بی حال-فاقد نیروی لازم-بی حوصله-خسته

پروار-فربه-چاق

دُم سیاه-نوع مرغوب برنج گیلان-کبوتری که دم سیاه دارد
خِطَب-جزیی از جهاز شتر

رو پنهان کردن-خود را مخفی کردن

دانش جو-دانش پژوه-آن که در دانشگاه درس می خواند
جوخه ی آتش-جوخه ای که مامور تیراندازی است
 

دَمکنی-پارچه ای کلفت که برای جلوگیری از بیرون رفت بخار و دم کشیدن برنج یا چای بر روی دیگ یا قوری می گذارند

زبان به دهان نگرفتن-پیوسته گریه کردن-آرام نگرفتن
 

پیه گرگ مالیدن بر کسی-کسی را از چشم دیگران انداختن

حرف روی حرف کسی آوزدن-برخلاف حرف کسی چیزی گفتن-با حرف کسی مخالفت کردن

دفتر کل-دفتری که در آن انواع کلیه معاملات و خلاصه ی هر کدام را در آن وارد می کنند

آن سرش ناپیدا بودن(برای نشان دادن حد کمال و مبالغه به‌کار می‌رود)

پُرکوب-حرکت سریع و پر صدا

دست راستی-از جناح راست-موافق حکومت

چوب پنبه-چوبی سبک برای بستن سر بطری

اهل کوفه(سست پیمان، بی‌وفا و غیرقابل اعتماد)

دوا خوری-عرق خوری-مجلس صرف مشروبات الکلی

بی پایه-دروغ-پوچ

حرام خور-کسی که پای بند به حلال و حرام شرعی نیست-کم فروش-ربا خوار

دسته گل به آب دادن-کاری به خطا انجام دادن

آب آتش مزاج(می سرخ)

چار طاق باز گذاشتن-کاملن باز گذاشتن

زیر دل زدن-تهوع آوردن

 

دوام آوردن-استقامت کردن

از سرما چاقو دسته کردن-به پهلو دراز کشیدن و زانوها را روی شکم جمع کردن و دست‌ها را میان پاها فرو بردن

چنگول چنگولی-مجعد-حلقه حلقه-پر چین و شکن

دهان کسی بوی شیر دادن-با وجود کوچکی کار بزرگ کردن و نتوانستن

چار سو-چهار راه-جایی از بازار که در هر چهار سمت آن دکان و مغازه باشد

آدم کردن کسی-کسی را تربیت کردن-سواد آموختن

دست به چیزی شدن-بی درنگ آن چیز را برداشتن-آماده ی استفاده از آن چیز شدن

دسته راه انداختن-دسته و جمعیت ترتیب دادن

اما(اشکال‌تراشی، ایجاد شبهه)

بارانی-اصطلاح دختران دانش آموز : دوست صمیمی و محبوب

تک و دو-دوندگی-درماندگی

چاک زدن-نگا. چاک دادن

خیر باشد-پس از شنیدن خواب کسی به فال نیک به او می گویند

چار میخ کشیدن-سخت اذیت و آزار کردن

خوردگی-ساییدگی-فرسودگی

پشت نویسی-نوشتن در پشت سند یا حواله برای انتقال آن به دیگری

خالی بستن-چاخان کردن-بلوف زدن

پُکیدن-ترکیدن

پنبه ی کسی را زدن-کسی را افشا و بی اعتبار کردن

ریز نقش-دارای اندام کوچک و ظریف

تیار کردن-آماده کردن

اگر بمیری هم-به‌هیچوجه-هرگز

انگشت به دهان(حیرت‌زده، سرگشته)

افسار کسی را شل کردن-به کسی آزادی کمی دادن

آش دهن سوزی نبودن-زیاد جالب نبودن-اهمیت زیادی نداشتن

بد خلق-کسی که مدام عصبانی است و غر می زند
خارج از مرکز-مزایایی که به کارمندان خارج از پایتخت داده می شود
دُنگی-دانگی
پر شر و شور-پر غوغا-پر هیاهو

تخت و تبار-خوب و رو به راه

تکیه-محلی برای روضه خوانی-پشت به چیزی دادن

بد مزاج-عبوس-ترشرو-تندخو

پوست پلنگ پوشیدن-سخت به دشمنی برخاستن

تحت الشعاع بودن-زیر نفوذ و تاثیر دیگری بودن

دوا خور-معتاد به الکل

ادا در آوردن(مسخرگی کردن، تظاهر کردن، تقلید کردن)

دون-برنج خوب نپخته-دانه هایی که به پرندگان می دهند

تکه پاره کردن-پاره پاره کردن-تکه تکه کردن

 

هرمار-ز درد بی درمان-کوفت

جفتک زدن-نگا. جفتک انداختن

تو در تو- تو به تو

 

تِک تِک-صدای کارکردن ساعت

چوب علی موجود-چوب کج و معوج درویشان

آیۀ یاس خواندن-هرچیزی را پیش از بررسی محکوم به شکست کردن

خوار و ضعیف-نحیف-ناتوان
تو هم رفتن-اوقات تلخ شدن-ناراحت شدن
باهاس-باید-بایست

پهلو فنگ-نگاه داشتن تفنگ به موازات و عمود بر زمین

چار چشمی-با دقت و مراقبت کامل

از سر دست(کار یا سخنی که فورا و بدون تامل بکنند یا بگویند)

دور چیزی را قلم گرفتن-چیزی را ترک کردن-کنار نهادن

چَپَری بی-درنگ-به سرعت

تخت کردن-هموار کردن-پر کردن-کامل کردن

به کرسی نشاندن حرف-سخن خود را تحمیل کردن-مقصود خود را ثابت کردن

پهن شدن آفتاب-روز شدن

خدا گرفته-بدبخت شده-به عذاب خدا گرفتار شده

 
جفت جنین-جفت نوزاد که پرده و غشای دور جنین است

زال و زندگی-وسایل زندگی-اسباب معیشت

آب اندام-زیبا تن و خوش‌رو

جهنم دره-جای نامناسب و عذاب دهنده

خیره-بی شرم-پر رو

ریقش درآمدن-بیرون زدن مواد درون امعا و احشا

خرج دادن-مهمانی دادن در جشن های دینی یا ایام سوگواری

رد کردن-برگردانیدن-پس دادن-رفوزه کردن-از سر باز کردن-پنهانی دادن-پنهانی عبور دادن

پر شر و شور-پر غوغا-پر هیاهو

پاچه ورمالیده-بی شرم و پر رو-حقه باز

 

چَکی-وزن نکرده-یک جا

انگشت رساندن-دست‌درازی کردن-دست زدن

آهوی شیرافکن(چشم محبوب)
دل واپس-نگران-چشم به راه-مضطرب

زنگ-زمان آموزش درس یا فاصله ی میان دو درس در مدرسه

تند کردن-سریع شدن در رفتار و حرکت-زبان گز کردن غذا

دیدن چیزی از چشم کسی-از او دانستن-به حساب او گذاشتن

جَخ-تازه-هنوز-فوقش

چار چشم-کسی مه عینک می زند

دُم کسی را توی بشقاب گذاشتن-به طنز کسی را محترم شمردن

خنک شدن دل-آسایش خاطر پس از گرفتن انتقام

اجباری-خدمت سربازی

دق مرگ-دق کش

خرج رو دست کسی گذاشتن-کسی را در خرج انداختن

خریت-نادانی-حماقت
تفنگ سر پر-تفنگی که باروت و گلوله را از سر لوله به درون تفنگ می گذاشتند و با سمبه آن ها می فشردند
پیش انداختن-جلو انداختن-مقدم داشتن
برج زهر مار-بسیار خشمگین-بسیار اندوهناک

دل و دماغ نماندن برای کسی-حال و حوصله ای در کسی نبودن

خرد نکردن تره برای کسی-کم ترین اهمیتی برای کسی قایل نشدن

جام زدن-شراب نوشیدن-باده خوردن

خایه-بیضه-جرات

خانه زاد-نوکر-خدمت گزار

ریش بز-گیاهی همیشه سبز و پرشاخه

دست خالی برگرداندن-نا امید کردن-پاسخ رد دادن

اُزبَک-بی‌ریخت-ژولیده-ازخودراضی

رگ خواب-نقطه ی ضعف-راه تسلط بر کسی

خام عقلی-حماقت-دیوانگی

اوت بودن-بی‌خبر بودن-از مرحله پرت بودن

تفنگ سر پر-تفنگی که باروت و گلوله را از سر لوله به درون تفنگ می گذاشتند و با سمبه آن ها می فشردند

بالای منبر رفتن-پر گویی کردن

بیگاری-کار اجباری و بی مزد

زنیکه-زنکه

 
از خر شیطان پایین آمدن-از لجاجت دست برداشتن-از تصمیم نادرستی منصرف شدن

پر اشتها-کسی که متمایل به خوردن زیاد است

چیزی-فاصله ای-راهی-زمانی

چیزی شدن-اهمیت و اعتباری پیدا کردن-به جایی رسیدن

افتادن تشت کسی از بام(رسوا شدن، باز شدن مشت کسی)

حواله ی سر خرمن-وعده به آینده ی نامعلوم

 

جگر را سرمه کردن-دل کسی را سوزاندن-بسیار غم دادن

اداره بازی(پرداختن بیش از حد به تشریفات زاید اداری)

آتش کردن (گشودن)(شلیک کردن)

 

ریزه خورده-خرده ریزه-وسایل کم بهای خانه

زدن به سر کسی-ناگهان فکری به سر کسی آمدن-عقل خود را از دست دادن
آقادایی را جنباندن(حرکتی به خود دادن)

چس مثقال-بسیار اندک-سبک و کم وزن

جشن گرفتن-سور بر پا کردن

جهان پهلوان-بزرگ ترین پهلوان دنیا-پهلوان جهان

زبان زدن-سخن گفتن-نوک زبان را به قصد چشیدن به غذایی زدن

چشم زدن-چشم زخم زدن-ترسیدن

ته دل کسی قرص بودن-خاطرجمع بودن-نگرانی نداشتن

دست چپ از دست راست ندانستن-هر را از بر تشخیص ندادن

دیزی دِهناری-آدم بی ظرفیت و کم طاقت

آتش کردن (گشودن)(شلیک کردن)

دانه کردن-دانه های میوه ای را جدا کردن-پراکنده کردن

خاربست-دیوارمانندی از خار و خاشاک بر گرد چیزی

زیر چیزی زاییدن-از سنگینی کاری از پا درآمدن و کار را به پایان نرساندن

آسیاب‌گردان(کسی که به‌خوبی از عهده‌ی کارها بر می‌آید)
زیر سبیل گذاشتن-تحمل کردن-به روی خود نیاوردن

ریش تپه-پر ریش-دارای ریش انبوه

بی خودی-بی دلیل-بی جهت

خیک محمد-آدم چاق و فربه

کاملترین مجموعه فرهنگ لغات و اصطلاحات کوچه بازاری مردم ایران قسمت 88

پا رکابی-شاگر شوفر اتوبوس

بی عرضه-بی لیاقت-بی مصرف

از تعجب شاخ در آوردن-بسیار شگفت زده شدن

 

ابریشم-زن نوازنده-مطرب

رشته-موضوع و زمینه ی چیزی یا کاری: رشته تحصیلی-رشته ی افکار

 

بی فک و فامیل-بی کس و کار

آقبانو-نوعی پارچه‌ی نخی نازک

خود را به ناخوشی زدن-تمارض کردن

دست باف-بافته با دست

خلاف شرع-ضد قانون شریعت

باد زدن-با ایجاد جریان هوا خنکی یا اشتعال پدید آوردن

از ترس مار توی دهان اژدها رفتن(از باران به ناودان پناه آوردن)

جور آمدن-اجزای لازم کاری با یکدیگر سازگار آمدن

چرب دست-ماهر-زبر دست
آفتاب‌نشین-بیکاره و تنبل
دست-بار-دفعه-مرتبه-واحد وسایل گوناگون
زیر چیزی زدن-حاشا کردن-انکار کردن
با کاره-کسی که هر کاری از او ساخته است

حلاجی کردن-بررسی کردن-به تفصیل توضبح دادن

دوا به خورد کسی دادن-مسموم کردن-به زور به کسی دارو یا مشروب خوراندن

دور اندیشی-پایان نگری-عاقبت اندیشی

دختر خانم-خطابی احترام آمیز برای دختران

رعایت کردن-نگاه داشتن حق کسی

آک‌بند-نو واستفاده‌نشده-هنوز از جعبه بیرون‌آورده‌نشده-دست اول

حکیم باشی را دراز کردن-مجازات کردن بی گناه

دست دستی-سرسری-بی هوده-سطحی

زبان مرغی-زبانی ساختگی مانند زبان زرگری

وسیله‌ی بازی (به‌ویژه برای کودکان)

دستی به سر و صورت کشیدن-خود را مرتب کردن-آرایش کردن

درش را گذاشتن-سکوت کردن-خاموش شدن

خاطر کسی را خواستن-کسی را دوست داشتن

آب آتش مزاج-می سرخ

ایراد بنی‌اسرائیلی-بهانه‎های بی‌خود و بی‌جهت

دون-برنج خوب نپخته-دانه هایی که به پرندگان می دهند

چِک کشیدن-حواله کردن با بانک به وسیله ی چک

بازتاب-واکنش-برگشت نور-صدا یا حرارت

جگری-به رنگ جگر
تَشَر-پرخاش-عتاب-سرزنش آمیخته با فریاد
زیر تشکی-رشوه

از زیر بته عمل آمدن(خانواده و اصل و نسبی نداشتن)

خوش لباس-نگا. خوش پوش

از چنگ دزد در آمدن و به دام رمال افتادن(از باران به ناودان پناه آوردن)

ته چک-بن چک-بنجاق-بخشی از دسته چک که پس از جداکردن چک باقی می ماند

خشتک دراندن-نگا. خشتک پاره کردن

رو داشتن-گستاخ و وقیح بودن

حدمتکار-مستخدم

از بی‌کاری مگس پراندن(بی‌کار و بدون سرگرمی ماندن)

از سکه افتادن(ار رونق افتادن، از دست دادن زیبایی)

انگشت بر حرف نهادن-ایراد گرفتن-نکته‌گیری کردن-اعتراض کردن

چُرتی-اهل چرت زدن-ضعیف-مردنی

از پا ننشستن-سماجت ورزیدن-از کوشش دست نکشیدن

خدا حافظ-به درود-در پناه خدا-خدا نگهدار

دست شما درد نکند-از شما سپاس گزارم

تاریخچه-تاریخ مختصر

رضایت نامه-نوشته ی حاکی از رضایت
چنگول چنگولی-مجعد-حلقه حلقه-پر چین و شکن

بو بردن-حدس زدن-از روی شواهد فهمیدن

حلق آویز-به دار کشیده

 
رک و راست-صاف و پوست کنده-صریح

بالای چشمت ابروست- به کسی نگفتن که بالای چشمت ابروست

پاتیل-دیگ بزرگ مسی-مست مست
اسرار مگو(حرف‌های ناگفتنی)

درز را آب دادن-از راه به در شدن

حیوونی-نگا. حیوانکی

از بام خواندن و از در راندن(خواستن و به بی‌میلی تظاهر کردن)
اصول دین پرسیدن(سوال‌پیچ کردن)

چینی بند زنی-عمل چینی بند زدن

آفتابگیر-جایی که آفتاب بر آن بتابد-سایبان-چتر آفتابی

به کارخوردن-بدرد خوردن-کارآمد بودن

از جیب خوردن-در آمد نداشتن-از بس‌انداز خرج کردن

دار کشیدن-دار زدن

چاشت بندی-صبحانه-غذای اندک

دنیا دست کیست؟-پرسش از کسی که کاملن بی خیال و بی غم زندگی می کند

چمباتمه زدن-نشستن روی دو پا و بغل کردن دو رانو

دل دل کردن-تردید داشتن-دو دل بودن
ریش تپه-پر ریش-دارای ریش انبوه

اِرا(هنگامی که کسی نمی‌تواند و یا نمی‌خواهد به چرایی پاسخ دهد آن را به طنز می‌گوید)

آدم عوضی(کسی که ظاهرش با باطنش یکی نیست، بدطینت)

اوستا چسک-فضول و مزاحم-سرخر

بسلامتی-سلامتی دادن-هنگام نوشیدن شراب به یکدیگر می گویند

آبکش کردن(سوراخ سوراخ کردن)

دادستانی-دادخواهی-کار دادستان

زیر چاق-حاضر-آماده

آفتاب کسی به زردی رسیدن-به پایان رسیدن دوران زندگی و یا قدرت و نفوذ کسی

زیر دماغ کسی سبز شدن-ناگهان در برابر کسی حاضر شدن

پشت چیزی گذاشتن-با پشتکار دنبال چیزی رفتن-کاری را با اراده ی محکم دنبال کردن

برات شدن به دل کسی-گواهی درونی پیدا کردن-گواهی دادن دل

از این گوش گرفتن و از آن گوش در کردن-ظاهرن به حرفی گوش دادن ولی به آن عمل نکردن

ریق رحمت را سر کشیدن-ریغ رحمت را سر کشیدن

آب کردن-جنس نامرغوب را فروختن

خاله وارفته-آدم شل و ول و شلخته
روغن گرفتن از آب-از هر اتفاق خوب یا بدی به سود خود بهره گرفتن
حریم گرفتن-از کسی پروا داشتن-احترام کسی را نگه داشتن

زائو-زنی که زاییده و در بستر است

جملگی-تمامن-سراسر

زهرمار خان-ترش رو-اخمو

خشک-بدون انعطاف-بی عاطفه-خشن
حبه کردن-دانه دانه کردن

دست پاچگی-شتاب زدگی-اضطراب

پا واکردن-به راه افتادن بچه

اوراق(قراضه، اسقاط، ازکارافتاده)

خدا بیامرز-مرحوم-مغفور
بد جنس-بد ذات-بد نهاد-فرومایه

اسب چوبین-تابوت

جوخه ی اعدام-جوخه ای که محکوم به اعدام را تیرباران می کند

رو کشیدن-به کسی برای نزدیکی کردن تکلیف کردن

آسمان گرفتن-فراگرفته شدن آسمان با ابر یا مه

دختر سعدی-دختری که بیش تر در بیرون از خانه و کم تر در خانه است

 
برخورد-بهم خوردن-تصادف

راه بندان-حالت بسته بودن راه-قطع رفت و آمد

 

جگر-عزیز-عزیز دلم

پاپی شدن کسی-به کسی ایراد گرفتن-کسی را اذیت کردن

آب مریم-شیره‌ی انگور-عصمت و طهارت

دست یکی داشتن-همدست شدن-متحد شدن
پیچیدن نسخه-آماده کردن داروی نسخه ی دکتر در داروخانه

درد و بلای کسی به جان خوردن-تعبیری تحقیرآمیز برای مقایسه ی دو نفر با یکدیگر که این یکی صفات آن دیگری را نداشته باشد

برای کسی آش پختن که یک وجب روغن داشته باشد-زمینه ی تنبیه و گوشمالی برای کسی آماده کردن

چله نشین-کسی که از خانه بیرون نمی آید-خانه نشین

پا سست کردن-آهسته کردن-از سرعت خود کاستن

پا رکابی-شاگر شوفر اتوبوس

برادر تنی-برادر حقیقی

پس دادن درس-پاسخ دادن به پرسش های درسی

خفگی-حالت فشردگی گلو و تنگی نفس

دق کردن-از غصه مردن

خود را به نفهمی زدن-تظاهر به نفهمیدن کردن

پیچ و خم خوردن-پیچ و تاب خوردن

چس گره زدن-نهایت خست به خرج دادن

تنگ بودن قافیه-مشکل بودن کار

چلچلی-دیوانگی-بیعاری

خودفروشی-فاحشگی-خیانت
خرده فروش-فروشنده ی اجناس در اندازه های کم

چیلک دان-چینه دان

زیپو کسی را زدن-از کار برکنار کردن-معزول کردن

حرامزاده-فرزند نامشروع-آدم بسیار زرنگ و مکار

تنگ کلاغ پر-نزدیکی های صبح

ادرار بزرگ-مدفوع

اردک رفتن، غاز آمدن(دست از پا درازتر برگشتن)

پای کلاغ-خط بد و ناخوانا-خرچنگ قورباغه ای-قلم چرا

آی زرشک(آی زکی)

دهن کسی لق بودن-رازدار نبودن

دوره-مهمانی-زمانه

زمین گیر-کسی که به سبب بیماری یا پیری نتواند از جای خود برخیزد

درقی-صدای افتادن چیزی بر زمین یا کوفتن چیزی به چیزی

زیر سبیلی در کردن-زیر سبیل در کردن

حاجی حاجی مکه-دیر به دیر به دیدار کسی رفتن

رقصاندن بز-هر دم بهانه گرفتن

چسبیدن-لذت دادن

خوردن بلا به جان-اصابت بلا با جان

ادا اصول(ادا اطوار)

اُتُل(شکم، اتوموبیل)

بلا گردان کسی شدن-به جان خریدن بلای کسی

زار زدن-سخت گریه کردن

زبان فهم-کسی که مطلب یا سخنی را خوب در می یابد

رفیق بازی-زیاده روی در دوستی کردن

تعریفی-قابل توجه-عالی

تب خال زدن-در آمدن تب خال دور دهان

آبدار(سخت، شدید، سنگین)

زمین گیر-کسی که به سبب بیماری یا پیری نتواند از جای خود برخیزد

 

ریش بابا-نوعی انگور درشت دانه

پِر پِری-سخت نازک و باریک و تنگ

پی گرفتن-دنبال کردن کار

راه بردن-بلد بودن-دانستن-اداره کردن-سامان دادن

 

زیپو-بی رنگ و رو-بی رمق-رقیق و بی مزه

باد گلو زدن-آروغ زدن

روکش-پوشش یا ورقه ای که روی چیزی می کشند

باد هوا خوردن-درماندگی و فقر کامل داشتن

تَفت دادن-کمی سرخ و برشته کردن-بی روغن حرارت دادن

جای کلاه سر آوردن-آن قدر ضعیف کش بودن که که اگر از او کلاه کسی را بخواهند سر او را به درگاه برد

از زبان کسی مو در آمدن(کنایه از فرط تکرار و بی‌نتیجه بودن سخنی است)

از خرس مویی کندن(از مردم خسیس چیزی درآوردن، هرچند ناچیز باشد)

جوشی کردن خود-خود را عصبانی کردن

دندان-گاز

جوش خوردن معامله-انجام شدن معامله-منعقد شدن قرارداد

دو دل-مردد-بی تصمیم

جهود ی-هودی-مقتصد

چتوَل-یک چهارم
رو دست کسی بلند شدن-از کسی پیشی گرفتن-با کسی رقابت کردن

دستمال سفره-پارچه ای که کنار سفره می نهند تا با آن دست و لب را از غذا پاک کنند

زوزه کشیدن-آواز برآوردن

جیز رفتن-کش رفتن-دزدیدن چیزهای کم ارزش

ته خوار-بچه باز
آواز دادن-خواستن

روی باد هوا بودن-سست و بی پایه بودن

جارو کردن زیر پای کسی را-موجب اخراج کسی از کاری یا جایی شدن

حرف به حرف کردن-موضوع گفت و گو را عوض کردن

خورش دل ضعفه داشتن-هیچ گونه خوردنی نداشتن

از جنب و جوش افتادن(آرام گرفتن، شور و هیجان خود را از دست دادن)

از کیسه شدن-هدر شدن-ضرر کردن

آدم شش‌درچهار(شخص کوچک اندام و ریزنقش)

دنیا آمدن-زاده شدن

دوره انداختن-مهمانی ادواری میان عده ای برقرار کردن-کسی را به این سو و آن سو فرستادن

ژورنال-مجله ی ویژه ی چیزی

به درد بخور-مفید-چیز یا کسی که سودمند باشد

 

از دندۀ چپ پا شدن(سخت عبوس و کم‌حوصله بودن)

انداختن پشت گوش(سهل‌انگاری کردن، دیر انجام دادن، کوتاهی کردن)

 

اجباری-خدمت سربازی

آفتابه‌دزد(دزدی که به ربودن چیزهای بی‌ارزش بسنده می‌کند)

تمرگیدن-با تحقیر و خشونت نشستن

 

آب رفتن(بی‌اعتبار شدن، کوچک شدن)

به هم زدن دم و دستگاه-سر و سامان دادن-درست کردن-تشکیل دادن

از خیر چیزی گذشتن(از چیزی صرفنظر کردن)

جان دادن برای چیزی-برای چیزی سخت مناسب بودن

چشم بازار را درآوردن-چیز بسیار بد و نامرغوب خریدن

ابرو تابیدن-گره بر ابرو افکندن

پنجه بوکس-سلاحی سردئ به صورت حلقه های به هم پیوسته و دارای برآمدگی های برجسته

حرف انداختن-در سخن کسی دویدن

چشمه چشمه-سوراخ سوراخ-مشبک
اسب را گم کردن دنبال نعلش گشتن-اصل را از دست دادن و دنبال فرع گشتن

پر آب و تاب-به تفصیل-با اوصاف بسیار

خوش قواره-خوش اندازه-متناسب

چاق بودن غلیان-آماده بودن غلیان

بغل زدن-زیر بازو گرفتن

زیر آرنجی-بالشی که هنگام دراز کشیدن زیر دست و آرنج می گذارند

دزدکی-پنهانی-یواشکی-مخفیانه

روده بر شدن-سخت خندیدن-از شدت خنده بی حال شدن
زیر رکاب کشیدن کسی-کسی را مطیع و تابع ساختن

دلال محبت-پا انداز-خانم بیار

زبان درآوردن-آغاز سخن گفتن کودک

مال دنیا

آفتاب به ملاج کسی خوردن-دیوانه شدن-خل شدن

دماغ کسی چاق بودن-سالم و تندرست بودن-سر حال بودن

حساب انگشت بالا-حساب ساختگی

درآمد-عایدی

حکیم فرموده-فرمان قاطع و لازم الاجرا
زیر دل کسی زدن-فدر ندانستن-بی اعتنا بودن
آمیزقلمدون-میرزا‌بنویس-کاتب
تر و خشک کردن-رسیدگی کردن-پرستاری کردن
خاک به سری-همبستری زن با شوهر
خرکی-سخت بی ادبانه-خارج از ظرافت
دل واپسی-نگرانی-اضطراب

بکُش-تا سر حد مرگ-بیش از حد توانایی

بچه ننه-بچه ی لوس و نازک نارنجی

تو زرد از آب درآمدن-بی ارزشی یا فساد چیزی آشکار شدن

 

بوی حلوای کسی آمدن-قطعی شدن مرگ کسی

خلیلی-نوعی غل و زنجیر-نوعی انگور

زهرآب-ادرار-شاش-پیشاب

آسمان سوراخ شدن(رویداد بزرگ پیش آمدن)

به نعل و به میخ زدن-دو جانبه رفتار کردن-نه سیخ بسوزد نه کباب

دست خر کوتاه-فوضولی موقوف !-دخالت نکن ! دست نزن !

ریختن مو-سخت وحشت کردن

پته ی کسی را روی آب انداختن-راز کسی را فاش کردن-کسی را رسوا کردن

اقل‌کم-دست‌کم-لااقل

درز و دوز-شکافتن و دوختن-راست و ریس کردن کار

رگ خواب کسی را به دست آوردن-نقطه ضعف کسی را پیدا کردن-کسی را تابع خود کردن

تخم دو زرده کردن-کاری بزرگ انجام دادن

خارش گرفتن-به خارش افتادن بدن

ادا اطوار(پیچ و تاب و حرکات غیرطبیعی بدن برای جلب توجه)

درد و بلا-نفرینی است چون زهر مار-کوفت-مرض و مانند این ها

کسی را اذیت و آزار کردن

به کارخوردن-بدرد خوردن-کارآمد بودن

حضرت عباسی-راست و درست

 

حال آمدن دل-بازیافتن نشاط-برطرف شدن خستگی

 
جا گذاشتن-چیزی را در جایی فراموش کردن-چیزی را سر جای خود قرار دادن

پاشنه کوتاه-کفشی که پاشنه ی کوتاه دارد

زهر چشم از کسی گرفتن-ترساندن-چنان تنبیه کردن که دیگر جرات تکرار خطا نباشد

خنزرپنزری-کسی که چیزهای خرده ریزه و کم بها می فروشد

آشیخ روباه-آب‌زیرکاه-مکار
بازپرس-کسی که از متهم پرس و جو می کند

تنگ دل کسی نشستن-بسیار نزدیک کسی نشستن-از کسی جدا نشدن

 

دوختن چشم-زل زدن-با دقت چیزی را نگاه کردن

رو دست کسی گذاشتن خرج-کسی را در خرج انداختن

رمبیده-خراب شده-فرو ریخته
تو روی کسی چیزی گفتن-رو در روی کسی چیزی گفتن

تره خورد نکردن برای کسی-کم ترین اهمیتی برای کسی قایل نشدن

به پول رساندن-فروختن

بی حال-فاقد نیروی لازم-بی حوصله-خسته

 

چمباتمه-حالت روی دو پا نشستن و زانوان را بغل کردن

بوق سحر-نزدیک صبح-سحرگاهان

جواب دوپهلو-جواب نامشخص و مبهم

دوره ی آخرالزمان-روزگار آشفته و پر ظلم و فساد

تک پَر-نوعی حرکت در ورزش باستانی

حال نداشتن-مریض بودن-بی حال بودن

 

آشوب شدن دل-دچار تهوع شدن

بِدو-دوان دوان-کسی که بسیار می دود-سریع

 

جاکن شدن-به حرکت در آمدن

پاچه ی کسی را گرفتن-بی جهت و بی مقدمه برکسی آشفتن

الابختکی-اتفاقی-تصادفی

شعله‌ی آتش

حق شناس-سپاس گزار

جِر جِر کردن-چیزی را پاره پاره و ریز کردن-مانند کاغذ و پارچه

پاسور زدن-پاسور بازی کردن

آخرین تیر ترکش(آخرین تدبیر)

حال کسی را گرفتن-کسی را ناراحت کردن-شادی کسی را به هم زدن

چم کسی را به دست آوردن-رگ خواب کسی را دانستن-نقطه ی ضعف کسی را دانستن

ته چیزی را بالا آوردن-تا آخر خوردن-تمام کردن

تحصیل کرده-درس خوانده

آفتاب کسی به زردی رسیدن(به پایان رسیدن دوران زندگی و یا قدرت و نفوذ کسی)

حق نشناس-نا سپاس

احتیاطی(نجس، ناپاک)

حقه باز-شعبده باز-تر دست-مکار

انسان-آدم خوب و پایبند به اصول اخلاقی

تازه به چهل سالگی رسیدن (اول بلوغ و خوشی)

دست به گردن-در حال معاشقه-سریع الوصول

آب به ‌زیر کسی آمدن(سراسیمه شدن)

دور تا دور-گرداگرد-اطراف

آشنایی به روشنایی انداختن-پس از مدت‌ها تصادفی آشنایی را دیدن

اصحاب منقل(اهل گفت‌وگو و سخن)

چاله میدان-نگا. چاله خرکشی

از چشم کسی دیدن(کسی را مسئول چیزی دانستن)
پاره آجر-شکسته ی آجر

خروس خوان-هنگام سحر

ابنه‌ای-کسی که با شوخی‌های زشت و حرکات جلف وسیله‌ی آزار خود را فراهم می‌آورد

خشکه بی آب-نوعی فولاد که آهن و چدن را با آن می تراشند

پیش کرایه-کرایه ای که در مبدا پرداخت می شود

چشم چران-کسی که چشمش به دنبال زیبارویان باشد

حُباب-سرپوشی که بر چیزی بگذارند

آلاف و الوف-مال و ثروت-جاه و مقام

برچسب زدن-تهمت زدن

رد گم کردن-اثر چیزی یا کاری را از میان بردن-گمراه ساختن-نظر کسی را از چیزی منحرف کردن

آتشخوار-ظالم-حرام‌خوار

زدن به چاک-در رفتن-جیم شدن

تپل مپل-چاق و چله

پَر دادن-دل و جرات دادن-مفت و مسلم از دست دادن

دو سر قاف-دشنامی زشت که گاه برای شوخی نیز گفته می شود

خودکرده-کاری که بدون مشورت شده باشد

حساب کسی با کرام الکاتبین بودن-گرفتار وضعی شدن که فقط خدا می تواند آدم را نجات دهد

خود را به کرگوشی زدن-به نشنیدن تظاهر کردن

الم‌شنگه-هیاهو-آشوب-جنجال-داد و قال

دُم توی پا گرفتن-شکست خورده رفتن-نامید و ساکت شدن

 

دور زدن-چرخیدن و تغییر جهت دادن

دخیل بودن-خواهش و التماس کردن از کسی برای انجام ندادن کاری

پاکار-امر بر-پادو-مباشر

زن مرده-مردی که زنش درگذشته است

تعارف آب حمامی-تعارفی که خرج و مایه ای ندارد

از سیر تا پیاز(همه چیز، با همه‌ی جزئیات)

پُر کار-فعال-با پشتکار

از ریش برداشتن، روی سبیل گذاشتن(کار غیرمنطقی و بی‌نتیجه کردن)

بیا و ببین-تماشایی-بسیار جالب-قابل توجه

ارنعوت(آدم ستبر و پرزور و بی‌انصاف)

تو ریختن دل-سخت نگران شدن و ترسیدن بر اثر شنیدن خبر ناگوار

آلکلی-معتاد به الکل

در رفتن سخن از دهن-سخنی بی اراده گفتن

آدم بی‌معنی-آدم بی‌خود

چهل منار-تخت جمشید

چسش دادن کاری را-لفت و لعاب دادن-بیش از اندازه مهم وانمود کردن

توالت رفتن-به دستشویی رفتن

دانه دانه شدن-دانه ها از یکدیگر جدا شدن

آسمان سوراخ شدن(رویداد بزرگ پیش آمدن)

از زور پسی به گربه آقا عمو گفتن-با دشمنی که دفع آن نمی‌توان-مدارا کردن

تبانی کردن-پنهانی پیمان بستن-ساخت و پاخت

چنار عباس علی-متلک بد

دَم دار-هوای گرم و پر رطوبت

چشم کسی آلبالو گیلاس چیدن-نگاه کردن و ندیدن

زیر دماغ کسی سبز شدن-ناگهان در برابر کسی حاضر شدن

دَرَنگ-صدای شکستن چیزی یا زدن سیلی

پاتیل شدن-از مستی از پای در آمدن-دیگرگون شدن حال

روی شکم سیری-بدون تعهد-از سر بی خیالی

تو سر چیزی زدن-از ارزش واقعی چیزی کاستن

رایانه-کامپیوتر

جوان مرگ شده-نفرینی است به شخص جوان

آب پاکی روی دست کسی ریختن-کسی را کاملن ناامید کردن

خرده حساب-طلب مختصر-دشمنی قبلی

دو پولی-کالای بی ارزش

اُق گرفتن(حالت تهوع پیدا کردن)

ریز-خرد-کوچک

دل کسی روی دل آدم بودن-درد دیگران را درک کردن-با دیگران غمخواری کردن

چوب بندی-داربست

تک پا-زمان کوتاه-در فرصتی بسیار اندک

افسارگسیخته(سرکش)

افقی برگشتن-شهید شدن و روی دست‌ها تشییع شدن

از سیر تا پیاز(همه چیز، با همه‌ی جزئیات)

دست بالا-حداکثر

بیخ خِر کسی را چسبیدن-کسی را مقصر شناختن

چرخ زدن-گردش کردن-به عنوان تفریح یا تماشا حرکت کردن

 

خر لنگ خود را به منزل رساندن-با وجود سختی کار را به پایان رساندن

ابوقراضه-ابوطیاره

خون کسی را به شیشه کردن-کسی را رنج و آزار بسیار دادن

دستی پز-نانوایی که در خانه نان می پزد

حسرت-آرزوی سخت-خواهش بزرگ
آمد کردن(رخ‌دادن واقعه‌ای خجسته)

دم به تله ندادن-با احتیاط رفتار کردن-خطر نکردن

پیش دستی کردن-سبقت گرفتن در انجام کار

حساب تراشیدن-خرج درآوردن-حساب غیر واقعی نشان دادن

راست و ریس-موانع و معایب

جَری کردن-رو. دادن-گستاخ کردن

از خود بودن(خودی بودن، محرم بودن)

چرت کسی را پاره کردن-ناگهان کسی را از خواب بیدار کردن

 
دست به ریش گرفتن-ضمانت و تعهد دادن
بی بند و بار-بی قید-بی اعتنا به آداب و رسوم

آدم دیرجوش-کسی که به سختی با دیگران انس می‌گیرد

اسب را گم کردن دنبال نعلش گشتن(اصل را از دست دادن و دنبال فرع گشتن)

بی ریخت-زشت-بد ترکیب

باد در سر داشتن-تکبر و غرور داشتن

داغ دیدن-شاهد مرگ عزیزی شدن

دست گرفتن برای کسی-خطای کسی را مرتب به رخ او کشیدن

توی هم لولیدن-با هم و کنار هم ایستادن و حرکت کردن

تیغه-هر چیزی که مانند تیغ باشد-دیوار نازک

انگشت خوردن-افسوس خوردن-پشیمان بودن

تپلی-گرد و چاق

دریده-وقیح-بی شرم-پر رو

خم شدن-دولا شدن

زمین گیر شدن-ناتوان شدن از پیری یا بیماری

زرد بودن اوضاع-خراب بودن اوضاع

آب نمک زدن-با شیرین زبانی گفتن

تخت پایی-صاف بودن کف پا

خِرخِره-حلق-حلقوم

اوستاکار(استادکار، ماهر و مسلط)

حقه به کار زدن-نگا. حقه به کار بردن

از صرافت چیزی افتادن(از انجام کاری منصرف شدن)

زلم زیمبو-لوازم بی مصرف و بی ارزش

حاشا و کلا-هرگز-ابدن-به هیچ وجه
خوش ِ کسی بودن-به هنگام شگفتی مانند چشمم روشن! گویند

دررفتگی-حالت در رفته-از بند بیرون آمدن استخوان

پا به ماه-آبستنی که در ماه آخر خود است

زن مرده-مردی که زنش درگذشته است
رو به قبله بودن-در خال مرگ بودن

پالان خروس-کنایه از چیزی که وجود ندارد برای نشان دادن نداری مطلق

چاشت بندی-صبحانه-غذای اندک

چس فیل-ذرت بو داده-نقل پیرزن

حال نداشتن-مریض بودن-بی حال بودن

خر آوردن و باقالی بار کردن-برای جتجال و دعوایی آماده شدن

آواز کوچه‌باغی(آوازی که جاهل‌ها می‌ خوانند و یکی از گوشه‌های دستگاه شور است)

پس هم بر آمدن-حریف یکدیگر بودن-از عهده ی هم برآمدن

به گرد کسی نرسیدن-بسیار عقب بودن از کسی-فاصله ی بسیار با کسی داشتن

جانمی-کلمه ای که در مقام خوش آمد و تقدیر از کسی می گویند

از نفس افتادن(بسیار خسته و مانده شدن)

زمین گذاشتن سر-مردن

ازراه‌نرسیده-در همان لحظه‌ی رسیدن-به مجرد ورود

خون گرفته ی کسی بودن-در برابر کسی مسئول بودن
اجاق‌کور(نازا، بی فرزند)

ته گرفتن-سوختن غذا

چراغ پیه سوز-چراغی فتیله ای که سوخت آن از پیه بود

بالا آمدن کفر کسی-بی نهایت خشمگین شدن

جاده کوبی-راه صاف کردن
از آب روغن گرفتن-از هر اتفاقی بهره برداشتن

بچه گولزنک-غیر واقعی-بی ارزش

خروس قندی-آب نباتی به شکل خروس

پختن کسی-کسی را برای کاری آماده کردن

جسته گریخته-گاه گاه-اتفاقی

بازی در آوردن-بهانه آوردن-دبه در آوردن

زیر غربالی-دانه هایی که به مرغ و پرنده می دهند

تن کسی خاریدن-خواهان آزار بودن-دنبال دردسر بودن

دست زدن-لمس کردن

بلند شدن زیر سر کسی-با کسی سر و سری داشتن-تحریک شدن

زیپو کسی را زدن-از کار برکنار کردن-معزول کردن

پا به راه-سر به راه-آدم اهل و درست و حسابی

تنوره-دودکش-آتشخانه ی سماور و مانند آن

ته مانده-آن چه که از خوردن باقی مانده است

جگری-به رنگ جگر

 

چهار طاقی-فضای سقف دار و بدون در

دلخور شدن-گله مند شدن-ناراضی شدن

روی پا بند نبودن-آرام و قرار نداشتن

جنسی-آن چه که به سکس مربوط باشد

رجز خوانی-لاف زنی-دعوی

بانی خیر-نیکوکار-کسی که اثر خیر از خود بجا گذاشته است

آمد کردن-رخ‌دادن واقعه‌ای خجسته

زبان گز-چیز تند و تیز

ادا در آوردن(مسخرگی کردن، تظاهر کردن، تقلید کردن)

زد و بندچی-توطئه گر-ساخت و پاخت کننده

بلغور کردن-سر هم ردیف کردن-حرف های قلمبه زدن-شکسته و نامفهوم حرف زدن

از بن دندان(از ته دل، با میل و رغبت)

خط خطی شدن اعصاب-خرد شدن اعصاب-خراب شدن اعصاب

 

خانه آبادان-عبارتی به عنوان سپاس

بچه بازی-لواط-کارهای کودکانه-ساده انگاشتن کار

دایر شدن-بر پا شدن-رواج یافتن-آباد شدن

پشکل داخل مویز-بی سر و پایی در میان اشخاص دارای عنوان
دو پهلو-دارای ابهام-کنایه دار
 

دان پاشیدن-دانه ریختن-به قصد گرفتار کردن کسی به او امتیازات دادن

دست و پا-توانایی-عُرضه

آشوب شدن دل-دچار تهوع شدن

تن به کار دادن-زیر بار کار و مسئولیت رفتن-برای کار آماده شدن

حلوا جوزی-آدم ساده دل و سر به راه-پر حوصله و مطیع

آبِ دندان(حریف ساده)

زال و زندگی-وسایل زندگی-اسباب معیشت

بد دماغ-کسی که زود رنج است و زود قهر می کند

آتشی شدن-از کوره در رفتن

بز خر-کسی که به قصد ارزان خریدن چیزی توی سر جنس می زند

انگشت به دهان(حیرت‌زده، سرگشته)

پُز دادن-خودنمایی بی جا کردن-فیس آمدن

توی مخ کردن-به خاطر سپردن-از بر کردن

بد شگون-شوم-بد اختر-بد یمن

آنکادر کردن(اصطلاحی در ارتش برای جمع‌کردن رختخواب)

حشک شویی-شستن لباس با مواد شیمیایی با کمی یا بدون آب

انگشت‌پیچ(نوعی گز رقیق)

ریشه دار-با سابقه-قابل اطمینان-محکم

دک و دنده-بالا تنه
بی نماز شدن-گرفتار عادت ماهانه شدن

بالا دست-صدر مجلس-حریف چیره

پا بر جا-ثابت قدم-استوار

زه کشیدن-سخت شدن زخم-کشیدن عضله ها

خواب دیدن برای کسی-نقشه کشیدن برای استفاده یا کوبیدن کسی
پلاس-اثاث مختصر منزل

دید و بازدید-ملاقات خویشان و دوستان با یکدیگر

رسانه-وسیله ی ارتباطی

پچ پچ-نجوا-حرف زیر گوشی

چشته خور شدن-بهره و نصیب بردن از کسی

اصلاح-تراشیدن ریش و آرایش موی سر نزد مردان

ازرق(چشم زاغ)

پای کسی نشستن-در انتظار وصل کسی بودن

دادستان-ستاننده ی داد-مدعی العموم

تلَکه-پول یا چیزی که با فریب و چاپلوسی از کسی بگیرند

دومندش-دوم از آن

انگشت روی چیزی گذاشتن-موضوعی را مورد توجه قرار دادن

از نفس افتادن(بسیار خسته و مانده شدن)

البرز-بلندقامت-دلیر

دربند-کوچه ی بن بست-مانع در محل ورود

از تو چه پنهان(راستش را بخواهی)

 
زنده بلا، مرده بلا-کسی که هم در زندگی و هم پس از مرگ موجب زنج و آزار مردم است
 

تازه عروس-دختری که تازه ازدواج کرده است

خاک برگ-برگ خشک خرد شده

داغان کردن-از هم پاشاندن-متفرق کردن

پُرتابل-قابل حمل

بچگی کردن-بیخردانه

اختر در پیراهن کردن-بی قرار کردن

خاصه-هر چیز ممتاز و از جنس عالی

دندان کسی را شمردن-رگ خواب کسی را به دست آوردن-کسی را تحت تاثیر و نفوذ قرار دادن

پیشاب-ادرار

جامه شور-رختشوی

روده کوچکه ی کسی روده بزرگش را خوردن-کنایه از شدت گرسنگی

پست خوردن کسی-با کسی رو به رو شدن

خط انداختن-خراش به جا گذاشتن

در یک جوی نرفتن آب کسی با کسی-همداستان شدنشان ممکن نبودن-با هم نساختن

این کلاه آن کلاه کردن(قرضی را با قرض دیگری پرداختن، از ریش برداشتن روی سبیل گذاشتن، کلاه تقی را سر نقی گذاشتن)

زر زر کردن-غر زدن-گریه کردن شدید

راسته چینی-چیدن ساده و آسان

چرخ کسی را چنبر کردن-به اصرار کسی را به کار واداشتن-پیله کردن

ریق افتادن-ریغ افتادن

چرخ زدن-گردش کردن-به عنوان تفریح یا تماشا حرکت کردن

خوش پنجه-آن که آلات موسیقی را نیکو می نوازد

پَخ خوردن-تیزی چیزی

خر تو خر-پر هرج و مرج-بی نظم

از قماش چیزی (کسی) بودن(از جنس چیزی بودن، از تیپ کسی بودن)

جوکی-مرتاض هندی-آدم لاغر و مردنی-آدم معتاد و مریض

آدم سر به راه-شخص خوب و نجیب-کسی که مزاحم دیگران نیست

رَطب و یا بس گفتن-سخنان درست و نادرست گفتن-آسمان و ریسمان به هم بافتن

در جای خود خشک شدن-مات و مبهوت ماندن

اوف شدن((به زبان کودکان) زخم شدن، درد داشتن)

حُجره-دفتر کار در بازار و تیمچه
ابرو انداختن-ابرو آمدن

تخته پوش کردن-پوشانیدن سقف و مانند آن با تخته

زهره ی کسی آب شدن-سخت ترسیدن

دست و رو شسته-بی شرم-وقیح

چشم واسوخته-چشم برتافته

تلکه بندی-چیزی سرهم بندی شده و آسیب پذیر
آش شله‌قلمکار-بی‌نظم و قاعده

به کسی رو دست زدن-به کسی حقه زدن-کسی را فریب دادن

ریغ افتادن-اسهال گرفتن-به تر و ور افتادن

اوت بودن-بی‌خبر بودن-از مرحله پرت بودن

از پاشنه در کردن(پیاده راه درازی را طی کردن)

حاجی حاجی مکه-دیر به دیر به دیدار کسی رفتن

خرده فروش-فروشنده ی اجناس در اندازه های کم

پلاس-اثاث مختصر منزل

از چشم کسی دیدن-کسی را مسئول چیزی دانستن

آب و تاب-تکلف-لفت و لعاب-تفصیل

دوختن چشم-زل زدن-با دقت چیزی را نگاه کردن

آدم ثانی-حضرت نوح

جیر و ویر-داد و بی داد-سر و صدا-نوعی خوراک که از اسفناج پخته و تخم مرغ می پزند

این پهلو آن پهلو شدن(این دنده آن دنده شدن، غلتیدن از پهلویی به پهلوی دیگر)

در آمدن از زیر بته-خانواده و اصل و نسبی نداشتن

پنبه از گوش در آوردن-از غفلت در آمدن-هوشیار شدن
حقوق بگیر کس-ی که ماهانه دستمزد می گیرد
دانه دانه شدن-دانه ها از یکدیگر جدا شدن

پاپی بودن-دنبال کردن-اصرار ورزیدن

با نگاه کسی را خوردن-با چشم خریدار یا شهوانی به کسی نگریستن

 
زائو-زنی که زاییده و در بستر است

دمار از کسی درآوردن-کسی را سخت آزار دادن-کشتن

خر کسی از کرگی دم نداشتن-از حق خود گذشتن-از حرف خود برگشتن

جوان مرگ شده-نفرینی است به شخص جوان

از جیب رفتن-سود یا لذتی را از کف دادن

پیه چیزی را به تن مالیدن-خود را برای چیزی آماده کردن
بی سر و سامان-مفلس-محتاج-آشفته-درهم ریخته-پریشان

دلگرمی-اطمینان خاطر-امیدواری

بد هوا-کسی که به خیال های بلند تر از حد و حق خود افتاده باشد

رشته برشته-حرف های بی هوده و بی معنی

از نان خوردن افتادن(نان کسی آجر شدن)

خلیلی-نوعی غل و زنجیر-نوعی انگور

 

آقادایی را جنباندن(حرکتی به خود دادن)

به محضِ-به مجرد ِ-همان وقت که

ته ریش گذاشتن-کمی ریش بر صورت نگهداشتن

اجباری بردن-کسی را به خدمت سربازی بردن

درآوردن دلی از عزا-پس از مدت ها گرسنگی غذای مفصل و مطبوعی خوردن-به خوشی و راحتی ساعتی را گذراندن

خارش-خاریدن-نام بیماری خاریدن نشیمنگاه

از سر و کول هم بالا رفتن(برای دیدن چیزی ازدحام کردن (اشتیاق زیاد نشان دادن))

خارج رفتن-بیرون رفتن از خانه-رفتن به خارج از کشور

چسونه-پست و نالایق-دشنامی برای تحقیر

پیچ دادن-چیزی را پیچاندن-به گردش در آوردن

از آب و گل در آمدن-مراحل اولیه‌ی شکل‌پذیری را پشت سر گذاشتن-بزرگ شدن کودک

بیرق کسی نخوابیدن-همواره کامروا بودن-پایدار بودن دولت و شکوه

دُوال بازی کردن-حقه بازی کزدن-فریب به کار بردن

حسرت به دل-آن که دیری است آرزوی چیزی را دارد

بالاخانه را اجاره دادن-تهی مغز بودن-افکار ابلهانه داشتن

دبه ی کسی را روغن کردن-با دادن پول و هدیه کسی را راضی کردن

چاک زدن-نگا. چاک دادن

در کشتی نشستن و با ناخدا جنگیدن-ناسپاسی کردن

جوش خوردن معامله-انجام شدن معامله-منعقد شدن قرارداد
دراز نوشتن-مطلب را طول دادن-طومار نوشتن

آفتابه‌آب‌کن(پست ترین نوکر)

بار زدن-پر کردن وسیله ی نقلیه از بار-حمل کردن بار

پلاسیده-پژمرده-چروکیده

خدانگهداری کردن-خداحافظی کردن

پیشنهاد دادن-طرح کردن چیزی

اما توی کار آوردن-شک و تردید درست کردن-اشکال‌تراشی کردن

ختنه نکرده-آزمند-پول پرست-نامسلمان-پدر سوخته

ازدست‌رفته-عاشق

تخته پوش کردن-پوشانیدن سقف و مانند آن با تخته

بند و بار-قید های اجتماعی-آداب زندگی

چاخان پاخان-دروغ

بابا بزرگ-پدر بزرگ

چار چشم-کسی مه عینک می زند

زدن بر سر کسی-به کسی ستم روا داشتن-کسی را تحقیر کردن

دریدگی-وقاحت-بی شرمی-پر رویی

چوبه ی اعدام-تیری که محکوم به اعدام را به آن می بندند

پَلِه-پول

پوست کندن-سخت تنبیه کردن

رکاب دادن-راهی جایی شدن

خاطر کسی را خواستن-کسی را دوست داشتن

دلادل-پُر-نهایت بزرگی-شکم زن آبستن

دستی پس، دستی پیش-سخت تهی دست-بی چیز

دهل کسی را زدن-کسی را از کار برکنار کردن

بگو بخند-خوش مشرب-بذله گو

چراغ اول-نخستین پولی که معرکه گیران از مردم می گیرند

چشم چرانی-هرزه نگاهی-به رن و دختر مردم نگاه کردن

دک و پوز-دهان و لب و دندان

آدم مقوایی(بی‌اراده، کسی که هیچ‌کاری نمی‌کند)

از جمله‌ی کسانی نبودن که مخاطب گوینده‌ی جمله را از آنان پنداشته است

حلق آویز-به دار کشیده

در هچل انداختن-به درد سر انداختن-به مخمصه انداختن

تک پا راه رفتن-بی سر و صدا راه رفتن-کنایه از چابکی

دستی دستی-به دست خود-آگاهانه-عمدی

دور برد-دارای برد زیاد

پست خوردن کسی-با کسی رو به رو شدن

 

جزغاله-سوخته-زغال شده

آفتابه‌آب‌کن-پست ترین نوکر

تف مالی-سرسری شستن و اندکی آب زدن-هنگام بوسیدن-آب دهان و لب ها را به صورت کسی زدن

آقادایی را جنباندن-حرکتی به خود دادن

جوشی کردن خود-خود را عصبانی کردن

تحت الشعاع قرار دادن-زیر نفوذ و تاثیر قرار دادن

بخرج دادن-نشان دادن-مصرف کردن-جلوه دادن

آدم استخوان‌دار(کسی که اراده و پشتکار دارد)

داداشی-برادر در زبان کودکان

اصول دین پرسیدن(سوال‌پیچ کردن)

چوب رخت-چوبی افقی که جامه را بر آن می آویزند

از آب و گل در آمدن-مراحل اولیه‌ی شکل‌پذیری را پشت سر گذاشتن-بزرگ شدن کودک

به هزار زحمت-با رنج بسیار-با سختی فراوان

 
برداشتن کلاه کسی-کسی را گول زدن-فریب دادن
جیب بر-دزدی که در جیب دیگران دست می برد

خرچنگ قورباغه-کج و معوج-درهم و برهم

جز و ولز-نگا. جز و وز
پینه بستن-سخت شدن پوست کف دست و پا

اتر خان رشتی-آدم پرافاده

 

از دولت سر-به لطف کسی-از برکت وجود کسی

چیزی بار کسی نبودن-علم و آگاهی نداشتن-شعور نداشتن

چوب آخر را زدن-پایان کاری را اعلام کردن-مانند در حراج

از پشت کوه آمدن(بی‌خبر از آداب و رسوم بودن، دهاتی بودن)

راه گم کردن-نه از روی میل و اراده بلکه اتفاقی به جایی آمدن

تپه تپه-چیزهایی که بی نظم کنار هم انباشته باشند

 

تخته گاز-با سرعت تمام راندن اتومبیل

به نعل و به میخ زدن-دو جانبه رفتار کردن-نه سیخ بسوزد نه کباب

جوجه فکلی-تازه کار و نا آزموده

انگشت‌نگاری(ثبت کردن اثر خطوط روی انگشتان برای شناسایی در آینده)

 

داغان-از هم پاشیده-پریشان

روان کردن-از بر کردن

جد و آباد-آبا و اجداد-پدر و پدر بزرگان

به آخر خط رسیدن-به پایان کار

از ریش کسی دست برداشتن-کسی را به حال خود گذاشتن

آغبانو(لقبی برای زنان محتشم و بزرگ)

حق دادن-تایید کردن

آفتاب از کدام طرف در آمده؟(چه عجب از این طرف‌ها؟!)

پا سوخت-پا بد-بد شانس

آفتاب‌نشین کردن کسی(کسی را از هستی ساقط کردن، خانه‌خراب کردن)

بر انداز کردن-کسی یا چیزی را عمیقا

راست شدن-رو به راه شدن

خوش دست و پنجه-نگا. خوش دست
دم خود را روی کول گذاشتن-گریختن-شکست خورده رفتن

بی سر و ته-بی معنی-بی هوده-بی نظم

زد و بندچی-توطئه گر-ساخت و پاخت کننده

پدر در آوردن-سخت انتقام گرفتن-گوشمالی دادن

تره خورد نکردن برای کسی-کم ترین اهمیتی برای کسی قایل نشدن

ته نشین-رسوب کرده

چاچول باز-حقه باز-شیاد

اوضاع کسی را بی‌ریخت کردن-زندگی کسی را آشفته کردن-کاسه کوزه‌ی کسی را به‌هم ریختن

دل ای دل کردن-آواز اندوهگین خواندن

پیچه-نقابی که در گذشته زنان بر روی می گذاشتند

جَری کردن-رو. دادن-گستاخ کردن

دو شاخ-دارای دو شقه

زیر گرفتن-زیر کردن

اَل اَمان-زینهار-پناه بر خدا

اِرا-هنگامی که کسی نمی‌تواند و یا نمی‌خواهد به چرایی پاسخ دهد آن را به طنز می‌گوید

تخت شدن-صاف و هموار شدن-کاملا نشئه شدن

چش-چشم

انداختن باد به غبغب-تکبر کردن-قیافه گرفتن

الابختکی-اتفاقی-تصادفی

زحرکش شدن-یا شکنجه و آزار زیاد کشته شدن

بازی در آوردن-بهانه آوردن-دبه در آوردن

 

خود را از تک و تا نیانداختن-به روی خود نیاوردن-به اشتباه اعتراف نکردن

خانم آوردن-پا اندازی کردن

خرپا کوب-کسی که کارش ساختن خرپا است

دل و روده بالا آمدن-به حالت تهوع افتادن

به تور زدن- به تور انداختن

استخوان در گلو داشتن(رنج و سختی کشیدن)

زیر آبکی-شنای زیر آب-پنهانی

پس دوزی-دوختن پشت لباس با دست

حق-باج سبیل-رشوه

جنجال-هیاهو-داد و فریاد-غوغا

تو در تو- تو به تو

پر رو-بی شرم-وقیح-دریده

آدم بی‌خود-بی‌شخصیت و بی‌معنی

جنس بد بیخ ریش صاحبش-کالای بد به فروشنده اش باز می گردد

دریافت-گرفتن-ادراک

جیب کسی را زدن-محتوای جیب کسی را ربودن

چرخ خوردن-به دور خود چرخیدن

 
زردنبو-زردمبو

دست نخورده-استفاده نشده-چنان که نهاده باشند

پنزر- پندر

زیر چیزی زدن-حاشا کردن-انکار کردن

آلونک‌نشین-ساکنان حواشی شهرها که در اتاقک‌های آلونک‌وار زندگی می‌کنند

چس فیل-ذرت بو داده-نقل پیرزن

خروجی-جای بیرون رفتن-مالیاتی که هنگام خارج شدن از کشور به دولت می پردازند

تظاهر نمودن-وانمود کردنف ظاهر سازی کردن

بیخ گیس ماندن- بیخ ریش ماندن

این کلاه آن کلاه کردن(قرضی را با قرض دیگری پرداختن، از ریش برداشتن روی سبیل گذاشتن، کلاه تقی را سر نقی گذاشتن)

خاتم کاری-نشاندن استخوان در چوب برای نقش و نگار دادن

از پشه گوشت کبابی خواستن(خواهش یا انتظاری نابه‌جا و نشدنی داشتن)

چاک و چیل-لب و لوچه-پک و پوز

بی صفت-بی بهره از صفات خوب انسانی

آفتاب از مغرب درآمدن-روز قیامت-رویدادی شگرف پیش آمدن

خود را به کرگوشی زدن-به نشنیدن تظاهر کردن
خود را به شغال مردگی زدن-خود را مظلوم وانمود کردن
رُک زده-زل زده-خیره شده

اسباب‌بازی(وسیله‌ی بازی (به‌ویژه برای کودکان))

استخوان‌بزرگ(شخص دارای اصل و نسب)

حجله بستن-به پا کردن و آراستن حجله

 

پشم و پیله-ریش

حوصله ی کسی سر رفتن-خسته و کسل شدن-بی تاب شدن

زیاده روی کردن-اسراف کردن-افراط کردن

خود یا چیزی را با افاده به دیگری نمودن

 

باریک-دقیق-حساس

جگری-به رنگ جگر

جزغاله شدن-سخت سوختن-زغال شدن

درشت-حرف زشت-دشنام

دزد بازار-پر هرج و مرج-جایی که در آن دزدی زیاد می شود-جای بی قانون

زهره ی کسی را آب کردن-سخت ترساندن

تحویل گرفتن-به کسی احترام گذاشتن-از کسی پذیرایی کردن

ته ریش-ریش اندک

الابختکی-اتفاقی-تصادفی

داشم-اصطلاح داش مشدی ها به معنی برادرم

دود دادن-ضد عفونی کردن-گذاشتن گوشت و ماهی در معرض دود غلیظ برای فساد ناپذیر کردن آن

پاشیر-گودال پای شیر آب

به چاک زدن-فرار کردن-جیم شدن

تک پا-زمان کوتاه-در فرصتی بسیار اندک

تازه عروس-دختری که تازه ازدواج کرده است

باد کردن-به فروش نرفتن-کسی را به کاری سخت برانگیختن

حمال-باربر-ناشی و مبتدی-بی مهارت و بی استعداد

درگیری-گرفتاری-نزاع-جنگ

خوش گوشت-آن که زخم تن او زود بهبود می یابد-خوش ادا-خوش اخلاق

خط کش-وسیله ای برای زسم خط

بکُش بکُش-دعوا و مرافعه جمعی تا حد کشتن

پل کسی آن سر آب بودن-کار کسی بسیار خراب بودن

دَم نقد-آماده-حاضر

پر کردن کسی-کسی را تحریک کردن

دست فروش-دوره گردی که کالای خود را روی دست انداخته و می فروشد

پا به فرار گذاشتن-گریختن

 
ای داد بیداد-کلامی است که به‌هنگام حسرت و افسوس می‌گویند

دُم کسی را توی بشقاب گذاشتن-به طنز کسی را محترم شمردن

پشت خاک انداز-بسیار کم-به اندازه ی پشت خاک انداز

حرف پراندن-بدون اندیشیدن چیزی گفتن

چشم به روشنایی افتادن-سودی را در جایی گمان کردن و به آن طمع کردن

ریز-خرد-کوچک

تو دهن کسی زدن-با سخنی درشت به کسی پاسخ دادن

پشم علیشاه-درویش بی قدر

بکسل کردن-چیزی را به دنبال خود کشیدن و بردن

دل کسی را به دست آوردن-کسی را با نیکی و محبت از خود خشنود کردن

چهار دیواری کسی نشست کردن-بدبخت شدن-از کار و زندگی ساقط شدن

چله بُری کردن-رفت و آمد بسیار کردن

چرک و خون-چرک آلوده به خون

چارخانه-شطرنجی

از شیر گرفتن-به دوره‌ی نوزادی پایان دادن

زار زدن-سخت گریه کردن

پاپاسی-مبلغ ناچیز-پشیز

بخت برگشته-تیره روز-سیاه بخت-بیچاره

استخوان را پیش گاو و کاه را پیش سگ انداختن(کار را به نااهل سپردن)

پلاسیدن-پژمرده شدن-از دست رفتن تازگی و شادابی

چپ-لوچ-مخالف حکومت

دلو حاجی میرزا آقاسی-آدم بی قرار و پر تحرک

 

جوجه خوردن-مرفه بودن-در ناز و نعمت زیستن

دوا درمان-مداوا-معالجه

دل کسی تو ریختن-دچار دلهره ی ناگهانی شدن-وحشت کردن

دل فرو ریختن-سخت وحشت کردن-بسیار ترسیدن

بند و بست-ساخت و پاخت-توطئه

پلاس شدن-مدت زیادی در جایی ماندن-جایی را پاتوق خود کردن
پیش کرایه-کرایه ای که در مبدا پرداخت می شود
بار خود را زمین گذاشتن-زایمان کردن
 

جا گذاشتن-چیزی را در جایی فراموش کردن-چیزی را سر جای خود قرار دادن

خشکه مقدس-متدینی که جز اطاعت از ظاهر احکام دینی به چیزی تن نمی دهد

پشکل-سرگین حیوانات اهلی

خاکروبه ای-سپور-آشغالی

آفتاب از کدام طرف در آمده؟(چه عجب از این طرف‌ها؟!)

جان پناه-محل امن-آن چه جان را حفظ کند. پناهگاه

ته دار-پایه دار

به روی کسی نیاوردن-از طرح موضوعی خودداری کردن-به سکوت برگزار کردن

توالت-مستراح-دستشویی-آرایش-بزک
اطفال باغ-گل‌های تازه

دست آخر-سرانجام-آخر سر-آخر کاری

انگشت بلند کردن-اجازه‌ی سخن خواستن

چار چشمی-با دقت و مراقبت کامل

چوب آخر را زدن-پایان کاری را اعلام کردن-مانند در حراج

آب باریکه(درآمد اندک اما مرتب)

چشم زهره گرفتن-ترسانیدن

پاچه ی کسی را گرفتن-بی جهت و بی مقدمه برکسی آشفتن

خط آوردن-مدرک کتبی ارایه کردن

آبِ جو(ب)(مال دنیا، هرچیز فراوان و بی‌ارزش)

دور پرواز-پرواز کننده تا فاصله های بسیار

جار-چلچراغ-شمعدان

تخت و تبار-خوب و رو به راه

دل کسی تاقچه نداشتن-بی نهایت رک و صریح بودن

به خنس و پنس افتادن-به وضع بد مالی دچار شدن

دیوار کوتاه-کنایه از زبونی و ناتوانی

ریش گرفتن-دست به ریش کشیدن-پادر میانی کردن-تقاضا و خواهش کردن

حرام و حرس-ریخت و پاش

ریغ افتادن-اسهال گرفتن-به تر و ور افتادن

اَنَک کردن(تحقیر کردن، خجالت دادن)

جسته گریخته-گاه گاه-اتفاقی

خر دادن و خیار گرفتن-چیز گرانی را با چیز ارزان مبادله کردن-فریب خوردن در معامله
تخت و تبارک-با آسودگی خیال

ازقحطی‌درآمده-گرسنه‌چشم-آدم ندید‌بدید

پادویی کردن-فرمان برداری از استادان در مورد کارهای سرپایی-فراهم آوردن مقدمات

ته کیسه دار-کسی که دارای مالی است و در برابر حوادث مادی دوام می آورد

چاک و بست نداشتن دهان-دهان لغ بودن-رازدار نبودن

ارزانی(بخشیدن، دادن)

د ِ-حرفی برای بیان مداومت

راحتی-دمپایی

دست از پا خطا نکردن-هیچ کار اشتباهی نکردن-تکان نخوردن

بی ملاحظه-بی توجه-بی پروا

آمپر کسی بالا رفتن-از کوره در رفتن

باب شدن-معمول و رایج شدن

جهنم-کلامی که آن را به هنگام بی اهمیت دانستن چیزی می گویند

دهنی شدن-آب دهان خوردن به غذا یا چیزی

تلکه بندی-چیزی سرهم بندی شده و آسیب پذیر

در هم و بر هم-آشفته-پریشان-آمیخته

دیم کاری-کشاورزی دیم

خوش خیالی-خوش دلی-بی خیالی

خانم آوردن-پا اندازی کردن

آی زرشک-آی زکی

اوستاکار(استادکار، ماهر و مسلط)

آمد کردن-رخ‌دادن واقعه‌ای خجسته

حق نشناس-نا سپاس

درآمد-عایدی

چس ناله-آن و ناله ی ساختگی برای جلب توجه

چیز خور شدن-مسموم شدن

زهرمار خوردن-کوفت کردن-خوردن به تحقیر

به درک- به جهنم

از مرحله پرت بودن(یکسره بی‌اطلاع بودن)

این کلاه آن کلاه کردن(قرضی را با قرض دیگری پرداختن، از ریش برداشتن روی سبیل گذاشتن، کلاه تقی را سر نقی گذاشتن)

فرض کنیم که

از خواب پریدن-بیدارشدن ناگهانی از خواب

چم-رگ خواب-عادت مخصوص هر کسی

درقی-صدای افتادن چیزی بر زمین یا کوفتن چیزی به چیزی

خروس جنگی-کسی که به اندک چیزی به ستیزه برمی خیزد

برگزیده ای از اصطلاحات کوچه بازاری و خیابانی ایرانی قسمت 345

حساب پس دادن-جواب دادن به مسئول-دادن صورت ریز مخارج

اهل و نا اهل-کس و ناکس-نجیب و نانجیب

بال به بال کسی دادن-جانب کسی را گرفتن

پَر دادن-دل و جرات دادن-مفت و مسلم از دست دادن

در تاریکی رقصیدن-در غیبت کسی رجز خواندن و ادعای بی خود کردن

آپارتی-زن بی‌حیا و بدزبان-سلیطه-پاچه‌ورمالیده

پیش کردن گربه-راندن گربه

 

خلاص-تمام شد-مُرد

به ته دیگ خوردن کفگیر-بی چیز شدن-تمام شدن سرمایه

بازو دادن-یاری دادن

پیاله فروش-میخانه چی

تخم دو زرده-چیز بسیار عزیز و گرامی

آخرین تحویل(قیامت)

آستین از دهان برداشتن-خندیدن

از جا پریدن-یکه خوردن-عصبی شدن

چار نعل رفتن-تند رفتن-به تاخت رفتن

جان پناه-محل امن-آن چه جان را حفظ کند. پناهگاه

دو پشته-دو ردیفه-دو ترکه

حرام کردن-تلف کردن-از میان بردن نتیجه و فایده

زحمت دادن-اسباب زحمت شدن-کنایه از شوهر زنی بودن

 

دسته-جمعیت سینه زن

خشکه نان-نانی که بیش از اندازه در تنور مانده و خشک شده است

خراب کردن-زرد کردن-آلودن لباس-نظم کار چیزی را به هم زدن

چشم و گوش باز-کسی که همه چیز را می فهمد-آگاه و با تجربه

ای داد بیداد(کلامی است که به‌هنگام حسرت و افسوس می‌گویند)

آب شدن و به زمین فرو رفتن(دود شدن و به آسمان رفتن)

چار دستی-قمار چهار نفری

ددری-کسی که همیشه می خواهد بیرون برود-زن بدکاره

دست پخت-شیوه ی پختن-هنر پختن

الم‌شنگه(هیاهو، آشوب، جنجال، داد و قال)

چشم و دل سیر-کسی که به مال و منال دنیا بی اعتنا است

بازتاب-واکنش-برگشت نور-صدا یا حرارت

رتوش-دستکاری و آرایش عکس

خوش بیار-آن که کار و روزگار بر وفق مرادش می گذرد-خوش شانس

آمدکار(شگون، فال نیک، خجستگی)

پالان کردن کسی-فریب دادن کسی

دردسر-گرفتاری-سرگردانی

حق کسی بودن-سزاوار و مستحق چیزی بودن

دست به کار شدن-آغاز به کار کردن

حرف پهلودار-سخن کنایه آمیز

دبه خایه-مبتلا به فتق بیضه

جانماز آب کشیدن-تظاهر به پرهیزکاری کردن-خود را بی گناه وانمودن

در آستین داشتن-حاضر و آماده داشتن

 

بر پا شدن-ایجاد شدن

بی سکه-بی اعتبار

حواس پرت-پریشان حواس-فراموش کار

ذکر مصیبت-بیان درد-یادآوری رنج های خاندان محمد و به ویژه حسین

چارک-یک چهارم

پا منبری-شاگرد روضه خوان

دل و قلوه ای-کسی که دل و قلوه می فروشد

جود-یهودی-حهود

بغل پر کن-دختر یا زن چاق

جاکن کردن-به حرکت درآوردن-کسی را از مقامی دور کردن

از هفت خوان رستم گذشتن-موانع و مشکلات متعددی را پشت سر گذاشتن

 

تسمه از گرده ی کسی کشیدن-کسی را به سود خود بی رحمانه به کار واداشتن

دو دستی-با هر دو دست

دستی از دور بر آتش داشتن-از حقیقت امری بی خبر بودن-قضاوتی سطحی از چیزی داشتن

انگشت بر حرف نهادن(ایراد گرفتن، نکته‌گیری کردن، اعتراض کردن)
دستمال به دست بودن-چاپلوس بودن-متملق بودن

بار-آنچه برای پختن در دیگ بریزند-اجاق

 

حمله ای-مبتلا به بیماری غش

دل دادن و قلوه گرفتن-غرق گفت و گو و راز و نیاز بودن

از رو رفتن(خجالت کشیدن، از میدان به‌در رفتن)

اهل آن کار (کار بد)

ابرو کج کردن-خشم گرفتن

بلایی به روز کسی آوردن-به کسی آزار سخت رساندن

درز گرفته-کوتاه کرده

خش-صدای گرفته-خراش

از نفس افتادن(بسیار خسته و مانده شدن)

اشک کسی دم مشکش بودن(سخت زود رنج بودن، زود به گریه افتادن)

ارزیاب(کسی که بها و ارزش پولی چیزی را تعیین می‌کند)

رجز خوانی-لاف زنی-دعوی

حساب راسته حسینی-رو راست-بی شیله پیله

چادر شب-پارچه ای که رختخواب را در آن می پیچند

چاک و چیل-لب و لوچه-پک و پوز

از روی معده حرف زدن-بدون تعمق و بدون منظور چیزی گفتن

دهن کسی لق بودن-رازدار نبودن

دم خروس از آستین کسی پیدا بودن-آشکار بودن نشانه ی کار خلاف

چیز خور شدن-مسموم شدن

پَک و پوزه-ریخت و قیافه-شکل ظاهر

از خر شیطان پایین آمدن(از لجاجت دست برداشتن، از تصمیم نادرستی منصرف شدن)

زاچی-روزهای استراحت پس از زایمان

حمله-بیماری غش-صرع

حاجی ارزانی-گران فروش

پوست کندن-سخت تنبیه کردن

بی چشم و رو-ناسپاس-حق ناشناس-ناشکر
زد و خورد-کتک کاری-دعوا و مرافعه

تو گود-ظرف عمیق برای آش و سوپ و جز آن ها

چشم سفیدی کردن-پر رویی کردن-گوش به حرف ندادن

تپق-گرفتگی زبان

تنه خوردن-وارد شدن فشار تنه ی کسی به تن کس دیگر

اُزبَک-بی‌ریخت-ژولیده-ازخودراضی

با خدا-خداشناس-مومن

انداختنی(جنس نامرغوب)

تبریک گفتن-خجسته باد گفتن-دعای برکت کردن

اشرفِ خر-حریصی که زیان کند-نه خود خورد و نه به دیگران خوراند

انگشت به دندان گزیدن(متحیر شدن، حسرت خوردن)

حهاز-کشتی بزرگ

خاکه زغال-ریزه ی زغال

تو ذوق زدن-ناخوشایند بودن-بر خلاف میل کسی سخن گفتن

بُراق شدن-با خشم و غضب با کسی برخورد کردن

اسباب زحمت(کسی یا چیزی که موجب دردسر و آزار شود)

جاده خاکی-راهی که با وسایل فنی ساخته نشده است

تنگ کسی افتادن-در مجاورت کسی قرار گرفتن

 

افتادن تشت کسی از بام-رسوا شدن-باز شدن مشت کسی

دور چیزی را قلم گرفتن-چیزی را ترک کردن-کنار نهادن

پوست و استخوان شدن-بسیار لاغر شدن

دُم در آوردن-گستاخ شدن-پر رو شدن-جرات یافتن

بارانداز-جای پیاده کردن بار

خیک کسی پر بودن-سیر بودن

خال باز-کسی که ورق ها را با تردستی می اندازد و مردم را فریب می دهد

تازه کردن گلو-چیزی نوشیدن و سرحال آمدن

جنجالی-آن چه موجب هیاهو شود-آن چه بر سر زبان ها افتد

جوجه خروس-جوان تازه به دوران رسیده

چک و چانه-کنایه از دهان

آلاپلنگی-مثل پوست پلنگ-گل باقالی

جد و آباد کسی را گفتن-آبا و اجداد کسی را دشنام دادن

چوب پنبه-چوبی سبک برای بستن سر بطری

تو ذوق زدن-ناخوشایند بودن-بر خلاف میل کسی سخن گفتن

آل-موجودات افسانه‌ای مانند جن و غول

 
حلال کردن-از تقصیر کسی گذشتن-طلبی را به کسی بخشیدن

دود چراغ-کشیدن شیره

زخمه-ضربه ای که برای نواختن به تار می زنند.

چِخه-نگا. چِخ

بشقاب پرنده-سفینه ی بشقاب مانند که از کهکشان آمده است . چیز پرنده ی ناشناس

رَب و رُب ندانستن-ساده دل بودن-چیزی نفهمیدن

چاشنی-آن چه که برای به تر کردن مزه ی غذا در آن می ریزند-آن چه که برای منفجر شدن در چیزی کار می گذارند

آفتابه خرج لحیم(بیشتر بودن هزینه‌ی تعمیر چیزی از بهای نو آن)

بی اُرس و پرس-بی مقدمه

راه افتادن-آغاز راه رفتن کودک-آغاز به کار کردن-روشن شدن دستگاه-رونق یافتن کسب و کار

جوغ-جوی آب
حرف دهن خود را نفهمیدن-مزخرف گفتن-حرف بی ربط زدن

باد دادن-تلف کردن-در برابر باد قرار دادن

ته دل کسی مالش رفتن-احساس ضعف یا ترس کردن-حالتی شبیه به گرسنگی داشتن

ختنه سوران-جشنی که به هنگام ختنه کردن نوزاد پسر بر پا می کنند
پا پی شدن-تعقیب کردن-در صدد تحقیق بر آمدن

اهل هیچ فرقه‌ای نبودن(به کارها و چیزهایی که ناباب شمرده می‌شوند معتاد نبودن)

 

از سکه افتادن(ار رونق افتادن، از دست دادن زیبایی)

تف سر بالا-چیزی که مایه ی سرشکستگی و ننگ خود آدم باشد

خلاص-تمام شد-مُرد

ادرار کوچک-شاش

جیب کسی را زدن-محتوای جیب کسی را ربودن

رو دست زدن-فریب دادن-خام کردن
تنگ غروب-نزدیک غروب-آفتاب زردی

رشته ی سر در گم-وضع بغرنج-کار دشوار

زیر تشکی-رشوه

آب شدن قند توی دل(لذت بسیار بردن)

خودشیرینی-خوش رقصی-خود را صمیمی وانمود کردن

ادا اصول-ادا اطوار

پا به زا-حیوان یا انسانی که هنگام زایمانش نزدیک است

از کوره در رفتن-به خشم آمدن-آتشی شدن-از جا در رفتن

تیپ زدن-شیک و پیک کردن-خود را آراستن

پا نوشت-زیر نویس-آن چه که در پایین صفحه می نویسند

پشم ریختن-از میان رفتن توانایی و مقام

جار-چلچراغ-شمعدان

ابرو نازک کردن(ابرو تنگ کردن)

چرس رفتن-حشیش کشیدن

زرشک-لفظی است مانند زکی که به هنگام باور نکردن و رد کردن حرف طرف گفته می شود

خوش سلیقه-خوش ذوق-نیکو طبع

حاشا و کلا-هرگز-ابدن-به هیچ وجه

زیر چاق کردن-برای آماده کردن خود تمرین کردن و مهارت یافتن

از جا در رفتن-کنترل خود را ناگهان از دست دادن-ناگهان خشمگین شدن

چشم زهره رفتن-با خشم نگاه کردن

چراغ زنبوری-نگا. چراغ توری

خاج پرست-مسیحی-عیسوی-ارمنی-آشوری

خاک عالم-تکیه کلامی برای اظهار تعجب و شرمندگی و ناراحتی

پشت چشم آمدن-ناز و افاده کردن- ابرو نازک کردن

چرخی-کبوتری که در آسمان معلق می زند-کسی که روی چرخ و گاری چیزی می فروشد

الفرار-گریز-بگریز !

تازگی-طراوت-خرمی-اخیرن

 

خُرخُرو-آن که در خواب بسیار خرناس می کشد

 

بخار-توانایی-شایستگی

راسته-گوشت دو طرف ستون فقرات حیوان

بست نشستن-پناه بردن به بست برای در امان ماندن از تعرض

اوضاع کسی را بی‌ریخت کردن(زندگی کسی را آشفته کردن، کاسه کوزه‌ی کسی را به‌هم ریختن)

پدر کسی پیش چشمش آمدن-رنج و آزار بسیار دیدن

اُتُل(شکم، اتوموبیل)

بی سایه سر شدن-بی صاحب ماندن-بیوه شدن

حرف-سخن-گفتار-کلام

دو به دست کسی دادن-به کسی فرصت انجام کاری دادن-به کسی بهانه دادن

جار و جنجال-داد و فریاد-نزاع و کشمکش

زه زده-از میدان در رفته-وارفته-بی حال

ته ریش-ریش اندک

خود را به کسی بستن-خود را به کسی نسبت دادن

به دست و پای کسی افتادن-با التماس تقاضای ترحم کردن-نهایت خاکساری کردن

پاشنه ی کسی را کشیدن-با فریب کسی را به کاری برانگیختن

دید و بازدید-ملاقات خویشان و دوستان با یکدیگر

ازرق-چشم زاغ

آفتاب‌نشین کردن کسی(کسی را از هستی ساقط کردن، خانه‌خراب کردن)

انگشت خوردن(افسوس خوردن، پشیمان بودن)

خندیدن تو روی کسی-به کسی که بسیار گستاخ است می گویند

انگشت بر چشم نهادن(پذیرفتن، مسلم دانستن)

خوردن کسی با نگاه-نگا. با نگاه کسی را خوردن

ده کوره-ده یا شهر کوچک عقب افتاده و بدون امکانات

دو سره بار کردن-از دو جا سود بردن-دو لپی خوردن

خروس قندی-آب نباتی به شکل خروس

 

روی خود کشیدن-رو کشیدن

داد و بی داد-جار و جنجال-هیاهو

جا انداختن-به سر جای خود آوردن

تک و دو-دوندگی-درماندگی

چپو کردن-چاپیدن-غارت کردن

زاد و رود-زاد و ولد-فرزندان

زبان باز کردن-توانایی گفتار پیدا کردن

آوردن(باعث شدن، ایجاد کردن)
 

زیر آرنجی-بالشی که هنگام دراز کشیدن زیر دست و آرنج می گذارند

راست رو-رو به رو-مقابل

حسابگر-کسی که در کارها سود و زیان خود را در نظر می گیرد

بساز و بفروش-ساختن خانه ی بدون استحکام به قصد فروش

دریده-وقیح-بی شرم-پر رو

جیب کسی را خالی کردن-پول های کسی را ربودن

آجیل مشکل‌گشا(آجیلی که برای گشایش کار می‌خرند و بین مردم متدین پخش می‌کنند)

چیزی-فاصله ای-راهی-زمانی

دق کُش-آن که از غصه و اندوه بسیار بمیرد

با پا پس زدن و با دست پیش کشیدن- از بام خواندن و از در راندن

زیر دریایی-کشتی جنگی که می تواند در زیر آب حرکت کند

دستمال کاغذی-قطعات کوچک کاغد که به جای دستمال پارچه ای به کار می برند

حساب ماست بندان یزد-حساب ساختگی

از قرار-ظاهرن-آن‌طور که پیدا است

زهره ی کسی آب شدن-سخت ترسیدن

رنگ-حیله-نقشه-تدبیر

دو لَتی-در دو لنگه ای

آمده(شوخی و لطیفه)

آمد نیامد داشتن-روی دادن واقعه‌ای که احتمال فرخنده و نحس‌بودن هر دو در آن هست

تق و پوق-سر و صدا-بگیر و ببند

حال و بار-وضع زندگی

 

بوی قرمه سبزی دادن سر-با زدن حرف های خطرناک موجب خطر جانی یا دردسر خود شدن

آب نکشیده(زشت، بد، نامفهوم)

دان پاشیدن-دانه ریختن-به قصد گرفتار کردن کسی به او امتیازات دادن

زیر تبری-کنده ای که هیزم شکن روی آن با تبر هیزم می شکند

حمامک مورچه داره-کنایه از تردید و دو دلی

پشت رو-وارونه

 

پیش کردن گربه-راندن گربه

انگار نه انگار(موضوع را نادیده بگیر!، گویی وجود نداشت)

تو زدن-حرف خود را پس گرفتن-از تصمیمی منصرف شدن

رقص شتری-رقصی که از روی قاعده نباشد-حرکات نابهنجار

پاورچین-آرام و بی صدا راه رفتن

دست پیش گرفتن-پیشدستی کردن-سبقت گرفتن

زیر و زبر گذاشتن-حرکت گذاشتن برای حروف-اِعراب

 

آسمان به زمین آمدن(رویدادی مهم و عجیب پیش آمدن)

ته جرعه-باقی مانده از نوشیدنی

ار زبان کسی(از قول کسی)

آب از سر گذشتن-کار از چاره و تدبیر گذشتن

تو نگو من بگو-مشاجره-بحث

استخوان ترکاندن(رشد ناگهانی اندام پس از رسیدن به سن بلوغ)

ابرو فراخی-خوشدلی-گشاده‌رویی

رگ به رگ شدن-ضرب خوردن و پیچیدن مفصل

بریدن شیر-لخته لخته شدن شیر

دست کسی را پس زدن-دور کردن-نپذیرفتن-رد کردن کسی

زن و بچه دار-کسی که زن و فرزند دارد

دکان کسی را تخته کردن-کسب کسی را از رونق انداختن-دست کسی را از چیزی کوتاه کردن

دست مزد-اجرت-مزد کار

خبر گرفتن-پرسیدن

اوراق شدن(از هم پاشیدن، از کار افتادن)

از حال رفتن(بی‌حال شدن، غش کردن)

بی ملاحظه-بی توجه-بی پروا

خسته و مرده-درمانده-وامانده-قدرت از دست داده

خوش ریخت-دارای هیکل برازنده

پیزر به پالان کسی گذاشتن-با دروغ و چاپلوسی کسی را فریفتن-هندوانه زیر بغل کسی گذاشتن

دُم عَلم کردن-اظهار وجود کردن-حالت تعرض به خود گرفتن

دُم بریده-زرنگ و ناقلا-بدجنس

جفت-به هم چسبیده-جا افتاده-مرتب-نر و ماده-دو گاو که برای شخم زدن به کار می برند

چله نشین-کسی که از خانه بیرون نمی آید-خانه نشین

بی سر و پا-پست-فرومایه

تمدن داشتن-دارای تربیت بودن
چله نشین-کسی که از خانه بیرون نمی آید-خانه نشین
ترکمون زدن یا کردن-دست به آب رساندن-ناشیانه کاری را انجام دادن-زاییدن

رودربایستی داشتن-ملاحظه کردن-پروا داشتن

جان دادن برای چیزی-برای چیزی سخت مناسب بودن

زیر چاق بودن-برای کاری آماده بودن-کاری را بلد بودن

چرب و چیلی-پر چربی-پر روغن

بی همه کس-بی پدر و مادر

بخت-شانس-اقبال-شوهر

دمدمی-دو دل-مردد-کسی که هر ساعت خوی و حالت دیگری دارد

پس هم بر آمدن-حریف یکدیگر بودن-از عهده ی هم برآمدن

چله بُری کردن-رفت و آمد بسیار کردن

بستن به ناف کسی-به کسی خوراندن-به کسی نسبت دادن

چسونه-پست و نالایق-دشنامی برای تحقیر

زیر پای کسی را جارو کردن-سبب اخراج کسی از کاری یا جایی شدن

درجه-تب سنج-مرتبه ی نظامی

ختم گذاشتن-مجلس ترحیم گذاشتن
ریز بین-نکته سنج-بسیار دقیق-باریک بین

پا لب گور داشتن-بسیار پیر بودن-در شرف مرگ بودن

دسته جمعی-باهم-گروهی

اصحاب منقل-اهل گفت‌وگو و سخن

آیه‌ی یاس(آن که بدبینی را به کمال می‌رساند)

 

بر و بیا داشتن-رفت و آمد بسیار داشتن-دم و دستگاه داشتن

خیر مقدم-خوش آمد

خوشوقت شدن-شاد شدن-راضی شدن

زبان گزه رفتن-زبان گزیدن-لب به دندان گرفتن

از جگر گذشتن(نامردی کردن)

چس ناله-آن و ناله ی ساختگی برای جلب توجه

چشم چران-کسی که چشمش به دنبال زیبارویان باشد

پشت اندر پشت-نسل اندر نسل

افتادن تشت کسی از بام(رسوا شدن، باز شدن مشت کسی)

پاشویه-دیواره ی حوض-آبروی کنار حوض

انگشت‌شمار(کم، معدود)

به تیر غیب گرفتار شدن-دچار حادثه ی ناگهانی شدن-ناگهانی فوت کردن

آخش درآمدن(از درد نالیدن)

حال و بار-وضع زندگی

اصلاح-تراشیدن ریش و آرایش موی سر نزد مردان

اداره بازی-پرداختن بیش از حد به تشریفات زاید اداری

خود را به آن راه زدن-خود را به نادانی زدن-به عمد بی توجهی کردن-خود را بی اطلاع نشان دادن

بد ریخت-بد شکل-بد هیکل-بد قواره

ریش دادن و ریش گرفتن-ضمانت کردن-متعهد شدن

خونین و مالین-زخمی-خونی شده

از لجِ-از سر لجاجت-از روی خشم

حالا حالاها-مدت دراز

چشته خور-کسی که پس از یک بار کمک گرفتن همیشه توقع کمک دارد

زجرکش کردن-به زجر و شکنجه کشتن

خارج از حد-بیش از اندازه

روی هم ریختن-توطئه کردن برای پیش بردن کاری-توافق در امری-رابطه ی عاشقانه و جنسی با هم پیدا کردن

اردک‌پرانی-از عهده‌ی جنگ با کسی برنیامدن

آب به آب شدن(تغییر آب و هوا دادن، بهبود یافتن به سبب سفر)

توپ-پرشده-کامل-بی نیاز

اوستا چسک(فضول و مزاحم، سرخر)

احتیاطی-نجس-ناپاک

از چاله در آمدن و به چاه افتادن-از باران به ناودان پناه بردن

تنگ کسی گرفتن-احتیاج فوری به قضای حاجت داشتن

دلی از عزا درآوردن-پس از مدت ها گرسنگی غذای مفصل خوردن-به خوشی ساعتی را گذراندن

اسباب‌کشی(نقل اثاثه از خانه‌ای به خانه‌ی دیگر)

اَنَک کردن-تحقیر کردن-خجالت دادن

در پسی ماندن-عقب ماندن-موفق نشدن

آب‌کور(کسی که سودش به دیگران نمی رسد)

زیر گوشی در کردن-زیر سبیل در کردن

رژیم گرفتن-رژیم داشتن

چروک-چین و شکن

جا دکمه-سوراخی که دکمه ی لباس در آن جا می گیرد

 

رگ ترکی-تعصب نژادی

حیاط خلوت-حیاط کوچکی در جلو یا پشت خانه

دُز کردن-فروختن چیزی که پیش از آن فروخته شده بوده است

پشت سر هم-پیاپی متوالی

جاکن شدن-به حرکت در آمدن

دست بر قضا-از قضا-به طور غیر منتظره-ناگهان

افتادن به گردن کسی(به کسی تحمیل شدن)

رو شدن-آشکار شدن-فاش شدن

چپ اندر قیچی-نامنظم و نامرتب-بی نظم و قاعده

 

زن و بچه-اهل و عیال-زن و فرزند

خرج جیب-توجیبی-خرج غیر لازم

 

چفت کردن دهان-خاموش شدن-رازداری کردن

تنگ کسی افتادن-در مجاورت کسی قرار گرفتن

 

خیز برداشتن-جستن-آماده ی حمله شدن

 
 

خالی بستن-چاخان کردن-بلوف زدن

خرده بورژوا-مالک ابزار تولید ولی ناگزیر به کار برای دیگران

چشمک زن-نگا. چراغ چشمک زن

چندش آور-تکان دهنده-دل به هم زن

حضرت فیل-شخصی موهوم با تیروی بسیار زیاد

از کسی کشیدن(از کسی رنج کشیدن)

خوار و حقیر-بی اعتبار-بی ارزش-ناچیز

بی اُرس و پرس-بی مقدمه

انگشت‌نگاری(ثبت کردن اثر خطوط روی انگشتان برای شناسایی در آینده)

در و تخته به هم خوردن-متناسب هم بودن-لایق هم بودن-با هم جور بودن

رفته رفته-کم کم-خرد خرد-یواش یواش

دراز کش-افتاده-خوابیده

از ریخت افتادن-تناسب خود را از دست دادن-بی‌جلا و جلوه شدن

بخت-شانس-اقبال-شوهر

حقه باز-شعبده باز-تر دست-مکار

چس مثقال-بسیار اندک-سبک و کم وزن

جوشی کردن خود-خود را عصبانی کردن

جای مهر گذاشتن-چیزی را به عمد در جایی گذاشتن تا به آن بهانه دوباره به آن جا آمدن

ته کیسه دار-کسی که دارای مالی است و در برابر حوادث مادی دوام می آورد

بابا-پدر-شخص-در خطاب به هر کسی : برو بابا

انگولک کردن-سر به سر گذاشتن-با انگشت به چیزی ور رفتن-انگشت رساندن

به خدا سپردن-برای کسی آرزوی امنیت در پناه خدا کردن

بکُش-تا سر حد مرگ-بیش از حد توانایی

آغا‌پنبه(زن بسیار سفیدرو، عروسک پنبه‌ای)

زخم زبان-نیش زبان-آزردگی از سخن کسی

خوش قواره-خوش اندازه-متناسب

دوختن چشم-زل زدن-با دقت چیزی را نگاه کردن

چشم و چار-چشم-دید-بینایی
رگ ترکی-تعصب نژادی

تخته بند شدن-زمین گیر شدن-ناتوان از حرکت اعضای بدن شدن

دَم ریز-پشت سر هم-پیاپی-متوالی

چنگلوک-مچاله شده-درهم و برهم-بی قواره

آب و تاب-تکلف-لفت و لعاب-تفصیل

خسته و مرده-درمانده-وامانده-قدرت از دست داده

در دل آمدن-به دل برات شدن-به خاطر خطور کردن-احساس واقعه ای خوب یا بد کردن

بالای منبر رفتن-پر گویی کردن

زدن به چاک-در رفتن-جیم شدن

خون جگر خوردن-رنج بسیار کشیدن-غم فراوان خوردن

حساب پس دادن-جواب دادن به مسئول-دادن صورت ریز مخارج

پل آن سوی رود بودن-کاری بی هوده بودن

پس رفتن-عقب رفتن

خوش آب و هوا-معتدل-کنایه از جایی که در آن وسایل خوشی فراهم باشد

روزه ی کله گنجشکی-روزه ای که بچه ها تا نیمه های روز می گیرند

زیر بته عمل آمدن-بی پدر و مادر بودن-بی فرهنگ بودن

آدم دیرجوش(کسی که به سختی با دیگران انس می‌گیرد)

آفتاب گز کردن(ولگردی کردن)

داداش-برادر-لفظی برای ابراز صمیمیت

 

چقال-مهمل بقال

تسمه از گرده ی کسی کشیدن-کسی را به سود خود بی رحمانه به کار واداشتن

دست به دهن-کسی که به اندازه ی مخارجش درآمد روزانه دارد-آدم کم درآمد و تهی دست

جیک-صدا-آواز

هرمار-ز درد بی درمان-کوفت

چشم زدن-چشم زخم زدن-ترسیدن

چس نفس-پر حرف-کسی که حرف های بی سر و ته و ملال آور می زند

آفتاب را به‌گز پیمودن-کوشش بی‌هوده کردن

اسب را گم کردن دنبال نعلش گشتن(اصل را از دست دادن و دنبال فرع گشتن)

رمبیدن-خراب شدن-فرو ریختن

راه آهن-دو خط آهن موازی که قطار بر آن حرکت می کند

چار طاق باز گذاشتن-کاملن باز گذاشتن

حرص و جوش-عصبانیت

از چشم کسی دیدن(کسی را مسئول چیزی دانستن)

باخت-آنچه باخته باشند-زیان

 

جوش خوردن-لحیم شدن-به هم پیوستن-معاشرت کردن با دیگران

دوا به خورد کسی دادن-مسموم کردن-به زور به کسی دارو یا مشروب خوراندن

دست به دست گرفتن-از یکدیگر پشتیبانی کردن

خر دادن و خیار گرفتن-چیز گرانی را با چیز ارزان مبادله کردن-فریب خوردن در معامله

دراز کشیدن-خوابیدن-به پشت خوابیدن-مدتی کوتاه خوابیدن

آیۀ یاس خواندن(هرچیزی را پیش از بررسی محکوم به شکست کردن)

چشم و دل پاک-کسی که به دیده ی بد به ناموس دیگران نگاه نکند
آدم بی‌معنی-آدم بی‌خود

خنجر زدن از پشت-به نامردی به کسی آسیب رساندن یا او را از پای درآوردن

از دماغ کسی در آمدن(شادی و نشاطی را با اندوه و رنج تاوان دادن)

چرخ گوشت-چرخ گوشت خرد کنی

برج ریق-برج نامیمون و نامبارک

دود دادن سبیل کسی-ادب کردن-تنبیه کردن-شکست دادن

اجباری بردن(کسی را به خدمت سربازی بردن)

بشقاب پرنده-سفینه ی بشقاب مانند که از کهکشان آمده است . چیز پرنده ی ناشناس

جا گرفتن-مستقر شدن-پنهان شدن

 

پدر کسی در آمدن-بسیار اذیت شدن-دخل کسی آمدن

رو دست زدن-فریب دادن-خام کردن

دو به هم اندازی-فتنه انگیزی-سخن چینی

ارزانی-بخشیدن-دادن

از نفس افتادن(بسیار خسته و مانده شدن)

 

پچ پچ کردن-نجوا کردن-زیر گوشی حرف زدن

جا در جا-فورن-جا به جا

رک و راست-صاف و پوست کنده-صریح

چینه کشی-شغل چینه کش

چله اش افتادن-آبستن نشدن زن

 

با ریسمان کسی به چاه رفتن-با اعتماد به کسی به کاری دست زدن

پشت پا به بخت خود زدن- به بخت خود پشت پا زدن

تیغ کسی بریدن-اعتبار و زور داشتن- خر کسی رفتن

پَخ خوردن-تیزی چیزی

خشک زدن-مات و مبهوت ماندن

چاره ساز-خداوند

دردر کردن-چو انداختن-شایع کردن

آفتابِ پس دیوار(شامگاه)

خجالت زده شدن-شرمسار شدن-شرمنده شدن

خرده شیشه داشتن جنس کسی-بدحنس بودن-آب زیرکاه بودن

دختر خوانده-نادختری-دختری که به فرزندی پذیرفته شده است

خشت انداختن-لاف زدن-گزافه گفتن

چسش دادن کاری را-لفت و لعاب دادن-بیش از اندازه مهم وانمود کردن

این تن بمیرد-سوگندی که یا در اصرار و یا در اثبات حرف خود یاد می‌کنند

دندان تیز کردن-طمع کردن

راه خود را کشیدن و رفتن-بی هیچ مقاومت و اعتراضی جایی را ترک کردن

بخار-توانایی-شایستگی

دردش بودن-درد زاییدن زن گرفتن-هنگام زاییدن زن رسیدن

با کاره-کسی که هر کاری از او ساخته است

تو خیک کسی فرو رفتن-کلاه سر کسی گذاشتن-به کسی قالب کردن

بار و بنه-وسایل سفر

آغبانو-لقبی برای زنان محتشم و بزرگ

چاشت بندی-صبحانه-غذای اندک

چارچار زدن-بی حیایی کردن

آمد نیامد-فرخنده بودن و نبودن

حکیم جواب کرده-یتیم

راه بردن-بلد بودن-دانستن-اداره کردن-سامان دادن

چینی بند زدن-کاسه دوختن-به هم چسباندن تکه های ظروف شکسته

ربغ رحمت را سر کشیدن-مردن

پُک-هر بار کشیدن سیگار و چپق و از این نوع

پیش کردن در-بستن در

آوار شدن سر کسی(بی‌خبر نزد کسی در آمدن)

 

دو قورت و نیمش باقی بودن-با وجود بهره بردن فراوان هنوز ناسپاس بودن

خیک آسمان پاره شدن-کنایه از بارش تند و سیل آسا

براه-سازگار-اهل سازش-با گذشت

دل کسی آب شدن-به اوج تمنا رسیدن-بسیار مشتاق شدن-بی تاب شدن

 

خیس کردن-ادرار کردن به خود

رد پا-جای پا-اثر

آب‌کور-کسی که سودش به دیگران نمی رسد

زنگوله پای تابوت-فرزند مرد یا زن پیر

اجباری بردن(کسی را به خدمت سربازی بردن)

دَرَ ک رفتن-برای مردن کسی می گویند که از او تنفر دارند

جگر گوشه-فرزند

از پاشنه در آوردن-به هر گوشه و کنار سر کشیدن

خواستگار-کسی که به پسندیدن و گُزیدن دختر یا زنی می فرستند

آتش به مال خود زدن-کالایی را بسیار ارزان فروختن

پیله کردن به کسی-با مزاحمت اصرار و پافشاری کردن به کسی-پاپی کسی شدن

زیر و رو کردن-همه جا را به دنبال چیزی گشتن-به هم ریختن

چین و چوروک-چین و شکن

پس کشیدن-به عقب کشیدن

پیاله زدن-می نوشیدن

آتش‌پا(فرز و چالاک، بی قرار)

پله خوردن-دارای پله بودن

چُسَکی-کم دوام و سرهم بندی شده

ذُق ذُق کردن-تیر کشیدن زخم-سوزش داشتن اندام دارای درد

خاکه-خرده ی هر چیزی

به حق پیوستن-مردن

جن زدگی-دیوانه شدن-از حال طبیعی خارج شدن

جِر انداختن کسی را-اوقات کسی را تلخ کردن-خشمگین کردن کسی

آشنایی به روشنایی انداختن-پس از مدت‌ها تصادفی آشنایی را دیدن

زنبور زدن-نیش زدن زنبور

رعیت داری کردن-حراست کردن از زیردستان-مورد نوازش و محبت قرار دادن زیردستان

ای داد بیداد(کلامی است که به‌هنگام حسرت و افسوس می‌گویند)

تو حساب بودن-وارد بودن-به مسائل آگاه بودن

دور برداشتن-گرم شدن-مبالغه کردن-کش دادن-عصبانی شدن

حرف پوچ-سخن بی معنی

ادا در آوردن(مسخرگی کردن، تظاهر کردن، تقلید کردن)

تیپا کردن-با اردنگی بیرون کردن

افتادن دست-از فرط کار زیاد در دست‌های خود احساس خستگی بسیار کردن

ذُق زدن-بهانه گرفتن و گریه کردن-نق زدن

ریش توپی-ریش تپه

پاشنه نخواب-کنایه از مویی که از نیمه ی پشت بریده و سر آن رو به بالا باشد

چهار طاقی-فضای سقف دار و بدون در

رو به راه شدن-آماده و مهیا شدن

زیر گذر-راهی زیرزمینی برای پیاده ها که پیاده رو این سوی خیابان را به آن سو پیوند می دهد

خوردنی-غذا-قابل خوردن

چین-یک بار درو-بک بار چیدن

خوش خدمتی-خودشیرینی-چاپلوسی

جیک و بیک کسی را دانستن-دانستن همه ی اسرار کسی

جا رختی-چوب رختی-چیزی که رخت را به آن می آویزند

به خط کردن-به صف کشیدن

اوت بودن-بی‌خبر بودن-از مرحله پرت بودن

چیلک دان-چینه دان

زیگزاک-خط شکسته-کنگره دار

دست آموز کردن-تربیت کردن

چوب به آستین کسی کردن-به سختی تنبیه کردن-به سزای عمل رساندن

 
آب شیراز-شراب

دماغ گنده-ثروتمند-سرشناس

بده اون دستت-آی زکی !

به خط کردن-به صف کشیدن

از خدا بی‌خبر-ظالم-نابه‌کار

از سکه افتادن(ار رونق افتادن، از دست دادن زیبایی)
خفت افتادن-تنگ شدن-در تنگنا افتادن

از هول هلیم توی دیگ افتادن(از حرص و طمع زیاد به جای سود زیان دیدن)

دو به هم زنی-دو به هم اندازی

پر مدعا- پر ادعا

خندیدن به ریش کسی-کسی را مسخره کردن

چرکو-آدم کثیف

بره کُشان-فرصت خوش گذرانی-هنگام استفاده های مالی

پاپوش درست کردن-پرونده درست کردن- توطئه کردن

حساب کسی را رسیدن-از کسی انتقام گرفتن-کار کسی را ساختن

روی سگ کسی بالا آمدن-تندخویی کردن-ناسازگاری کردن

از کرگی دم نداشتن خر(نهایت پشیمانی و انصراف از ادامه‌ی کاری)

پنج تن آل عبا- پنج تن

جریحه دار کردن-زخمی کردن-رنجاندن-دل شکستن

بنگی-معتاد به حشیش

چوروک خوردن-چین برداشتن

زدگی-لک یا خرابی در میوه یا پارچه

چرچر کسی را به راه انداختن-اسباب عیش و نوش کسی را فراهم کردن

چراغ پا-حالتی که اسب دو دست خود را بلند کند و راست بایستد

پا پتی-پا برهنه

خیرات کردن-چیزی را

تخم چیزی را برانداختن-ریشه کن ساختن

تخت خوابیدن-راحت و آسوده خوابیدن

اهل کوفه(سست پیمان، بی‌وفا و غیرقابل اعتماد)

بار آمدن-تربیت شدن-به روشی عادت کردن
جلف-سبک-کسی که حرکات سبک دارد

آب مروارید(تار شدن عدسی چشم)

بازده-محصولی که انسان یا ماشین در مدتی معین تولید می کند

آب دندان خوردن-حسرت خوردن

دو به دست کسی دادن-به کسی فرصت انجام کاری دادن-به کسی بهانه دادن

چوب تو ماتحت کسی کردن-نگا. چوب به آستین کسی کردن

پت و پهن-دارای پهنای بیش از حد-کت و کلفت-گل و گشاد

پیش کسوت-کسی که سابقه اش بیش تر از دیگران است

اروای ننه‌ات(ارواح بابات)
به دم و دود رسیدن-سر و سامان یافتن

خانه خرابی-بدبختی-زیان بسیار

آن روی کسی بالا آمدن(خشمگین شدن)

اصل‌ کاری(مهم‌ترین چیز یا شخص)

تشریک مساعی-با کسی همکاری کردن

تیر به تاریکی انداختن-بدون تامل اقدام به کاری کردن

بیخ خِر-بیخ گلو

تکه پاره کردن-پاره پاره کردن-تکه تکه کردن

رو افتادن-علنی شدن-آشکار شدن

خوش لباس-نگا. خوش پوش

زانو انداختن شلوار-کش آمدن پارچه ی شلوار در قسمت زانو

بازار شام-جای شلوغ و در هم و بر هم

توی روغن بودن نان کسی-رونق داشتن کار و بار کسی

استخوان لای زخم گذاشتن(بلاتکلیف گذاشتن، کاری را کش دادن)
خر پشته-پشته ی بزرگ سقف شکم داری که روی ایوان و راه پله می سازند

پاتیل در رفته-پیر و شکسته

حلوا حلوا کردن-نهایت احترام و حق شناسی را کردن

ابرو انداختن(ابرو آمدن)

ریخته پاشیده-درهم برهم-شلوغ پلوغ

به درد بخور-مفید-چیز یا کسی که سودمند باشد

بسلامت-همراه با تندرستی-تندرست-در پاسخ به خداحافظی گفته می شود

چندش آور-تکان دهنده-دل به هم زن

چاله میدان-نگا. چاله خرکشی

پا خوردن-فریب خوردن

 

خودکار-دستگاهی که نیازی به مراقبت انسان ندارد

پای کسی جایی بند نبودن-هیچ اعتباری نداشتن

امان دادن(کسی را پناه دادن، از گناه کسی گذشتن)

پی گرفتن-دنبال کردن کار

بد قواره-بد ریخت-بد ترکیب

زیختن آب پاک روی دست کسی-یکسره نومید کردن کسی

حرف خود را به کرسی نشاندن-نظر خور را به کسی قبولاندن یا تحمیل کردن

آبِ دندان-حریف ساده

چوب دو سر طلا-منفور از هر دو طرف-از این جا مانده و از آن جا رانده

دُم کسی را توی بشقاب گذاشتن-به طنز کسی را محترم شمردن

خارج از مرکز-مزایایی که به کارمندان خارج از پایتخت داده می شود

پاره آجر-شکسته ی آجر

ازرق شامی(اخمو، ترشرو)

دست به کار نرفتن-حال کار کردن نداشتن-برای کار بی حوصله بودن

الف شدن اسب-هر دو پا بلند کردن اسب

دو به دو-دو تا دو تا

جن بو داده-نوعی دشنام است

پشت بندی کردن-به انتظار غذا چیز مختصری خوردن

به سر و کول هم پریدن-دعوا کردن-شلوغ بازی درآوردن

چله بُری کردن-رفت و آمد بسیار کردن

پیگرد-پی گیری-تعقیب

آتشِ بسته-طلا

پیش خر کردن-پیش از موعد خریدن

بار آمدن-تربیت شدن-به روشی عادت کردن

رفتگر-سپور-آشغالی

خشکه پلو-کته

چرند و پرند-پرت و پلا-حرف های مزخرف

از چپ و راست-از همه سو-از همه جا

حرف گوش کن-حرف شنو

به دست و پا افتادن-به تلاش و تقلای زیاد افتادن

چاک کردن-نگا. چاک دادن

آفتاب از کدام طرف در آمده؟(چه عجب از این طرف‌ها؟!)

آیه‌ی یاس-آن که بدبینی را به کمال می‌رساند

ریش و گیس بافتن-با هم مشورت کردن-عقل ها را روی هم ریختن

پول پول شدن-شکسته شدن ظرف چینی به تکه های کوچک

جوشی کردن خود-خود را عصبانی کردن

چهارتا شدن چشم کسی-سخت تعجب کردن کسی-خیره ماندن از تعجب

آشنایی دادن(خود را معرفی کردن)

 

از سر کسی افتادن(عادتی را ترک کردن)

اطفال باغ-گل‌های تازه

ابرو تنگ کردن-ناز و غمزه نمودن-افاده و بی‌اعتنایی کردن

تنگ-بسیار نزدیک-چسبیده

از دست برآمدن-ممکن و شدنی بودن-از عهده بر آمدن

خاله خواب رفته-آدم شل و بی حال و وارفته

دماغ کسی چاق بودن-سالم و تندرست بودن-سر حال بودن
به غوره مویز شدن-آموزش ندیده و بی تجربه ادعا داشتن

دُم به دست دادن-بهانه به دست دادن-خود را گیر انداختن

بغض کسی ترکیدن-از حالت گرفتگی و تاثر به گریه افتادن
حلوا حلوا کردن-نهایت احترام و حق شناسی را کردن

دو دو زدن-تکان تکان خوردن

 

ازقحطی‌درآمده-گرسنه‌چشم-آدم ندید‌بدید

پس دوزی-دوختن پشت لباس با دست

آفتابی کردن-پدیدار کردن

این به آن در-چیزی که عوض دارد گله ندارد-در مقام انجام عمل متقابل می‌گویند

دل و قلوه-احشای گاو و گوسفند

چوب خط-چوبی که پس از هر بار بردن کالا روی آن خطی می کشیدند تا بعد شمارش کنند

آب از سر گذشتن-کار از چاره و تدبیر گذشتن

چس گره زدن-نهایت خست به خرج دادن

از گل نازک‌تر به کسی نگفتن(با کسی سخت مهربان و پرمحبت رفتار کردن)

از دور دستی برآتش داشتن-آشنایی سطحی و ناکافی با چیزی داشتن

پُخی بودن-کاره ای بودن-مهم بودن

چروک افتادن-چین افتادن-ناصاف شدن

دُم توی پا گرفتن-شکست خورده رفتن-نامید و ساکت شدن

خردمرد کردن-ریزه ریزه کردن

زود رس-آن چه که پیش از موقع مقرر به دست آید

زبان در قفا-زبان پس قفا

زاله بندی-مرزبندی در کشتزار-کرت بندی

حالا نه و کی-از دست ندادن فرصت-غنیمت شمردن فرصت

جیز-اسم صوت در زبان کودکان به معنی سوختن

اردک رفتن، غاز آمدن-دست از پا درازتر برگشتن

پیاده کردن-انجام دادن-تحقق بخشیدن-از هم باز کردن

پای کسی را از جایی بریدن-آمد و رفت کسی را از جایی قطع کردن

به خط کردن-به صف کشیدن

دستی دستی-به دست خود-آگاهانه-عمدی

تریت- تلیت

تند و تیز- تند تیز

چشم نازک کردن-ناز و افاده کردن

رو داشتن-گستاخ و وقیح بودن

جا نماز-سجاده-فرش کوچکی که بر آن نماز می خوانند

پنبه شدن رشته-باطل و بی هوده شدن کار

پا به فرار گذاشتن-گریختن

چاه ویل-جایی که اگر کسی یا چیزی برود دیگر بر نگردد

 

از خرس مویی کندن(از مردم خسیس چیزی درآوردن، هرچند ناچیز باشد)

آلکلی(معتاد به الکل)

بد گل-زشت-بد ترکیب

چهار چشم-عینکی-بسیار مشتاق-منتظر-مراقب

این جور که بویش می‌آید(چنان که از ظواهر امر پیدا است، از فرار معلوم)

پا واکردن-به راه افتادن بچه
دَنگال-جادار-بسیار فراخ

رک نگاه کردن-رک رک نگاه کردن

خدا خدا کردن-بسیار آرزومند چیزی یا کسی بودن و آن را از خدا خواستن-پناه به خدا بردن

اختلاط کردن(بی‌هدف از این در و آن در گفت‌وگو کردن)
ذوق زده-بسیار خوش حال
پشه زدن-نیش زدن پشه
رفتن به کسی-شبیه بودن به کسی

الدرم بلدرم کردن(بد و بیراه گفتن، ناسزا گفتن)

توی باغ نبودن-کاملن از موضوع پرت و از آن بی خبر بودن

درویش کردن چشم ها-نادیده انگاشتن-نگاه نکردن

بابا ننه دار-خانواده دار-اصیل-صاحب نام و نشان
اخ و پیف کردن-اظهار ناراحتی کردن از بوی بد-منظره‌ی بد یا غذای بد
زیر کاسه نیم کاسه بودن-در کاری رازی پنهان بودن-مکر و حیله ای در کار بودن
چپکی-از طرف چپ-خشم آلود

دوش فروش-ربا خوار

ادب شدن(فهمیدن، با تنبیه عاقل شدن، تجربه آموختن، آدم شدن)

حاجی فیروز سال نو را مژده می دهد-مردی که در روزهای آخر سال خود را سیاه کرده و با رقص و آواز مردم را به خنده و شادی واداشته و آمدن

پیاده-کنایه از آدم کم مایه و بی تجربه

دار و دیزی-لوازم اندک و ناچیز و ارزان خانه

پَخ-مسطح-بی ژرفا

دل واپس-نگران-چشم به راه-مضطرب

انگشت کردن(انگشت رساندن)

زدن به قدش-دست دادن به شیوه جاهلی که با صدا همراه است و هنگام رسیدن به توافق در انجام کاری گویند

خرابکار-اخلالگر-تروریست

پیاز خرد نکردن به ریش کسی-از کسی ترسی نداشتن-به کسی اعتنایی نداشتن

تیکه-چیز جالب-نصیب و قسمت-زن زیبا و خوشگل

تفنگ ته پر ت-فنگی که با فشنگ شلیک می کند

آهوی شیرافکن(چشم محبوب)

بازار سیاه-جایی که در آن اجناس غیر قانونی و گران می فروشند

زت زیاد-کوناه شده ی “عزت زیاد” در زبان لوطی ها

چاک کردن-نگا. چاک دادن

دهن کجی کردن-ادا و شکلک در آوردن برای مسخره کردن-بی اعتنایی کردن

زبان گزه رفتن-زبان گزیدن-لب به دندان گرفتن

پیش کرایه-کرایه ای که در مبدا پرداخت می شود

دور تا دور-گرداگرد-اطراف

به یک چوب راندن-همه را به یک چشم نگاه کردن

 
جیره بندی-سهم بندی

آفتابی شدن(پیدا و آشکار شدن، بیرون زدن آب قنات)

باخت-آنچه باخته باشند-زیان

چوب خوردن-تنبیه شدن

جا رختی-چوب رختی-چیزی که رخت را به آن می آویزند

 

آب اندام(زیبا تن و خوش‌رو)

چشم وزغ-نگا. چشم ورقلمبیده

درق دروق-درق درق

چراغان شدن-جشن گرفتن

جهنم دره-جای نامناسب و عذاب دهنده

خوش صحبت-شیرین زبان-خوش کلام

حرم خانه-درون خانه که زنان زندگی می کنند

خاله بی بی-نوعی آش

رودربایستی داشتن-ملاحظه کردن-پروا داشتن

بار آوردن-تربیت کردن-ایجاد کردن-تولید کردن-نتیجه دادن-سبب شدن

از خود بودن-خودی بودن-محرم بودن

پول مول-پول

خشکبار-میوه های خشک مانند پسته-بادام-گردو و فندق

پته بستن-سد بستن در جوی های شیب دار

دست به عصا راه رفتن-با احتیاط رفتار کردن-بسیار محتاط بودن

تشت رسوایی کسی به صدا درآمدن- تشت کسی از بام افتادن

حِجله-گنبد مانندی که همراه با آیینه های ریز و گوی های صیقلی بر گور افراد جوانمرگ شده می گذارند

 

پاپوش دوختن-سخت حیله گر بودن

پیچ و خم خوردن-پیچ و تاب خوردن

چادر خانه-چادری که زن در خانه می پوشد

دراز کش-افتاده-خوابیده

خیمه شب بازی درآوردن-ادا و اطوار در آوردن-حیله و تزویر به کار بردن-خلاف واقع جلوه دادن

پت پتی-موتور سیکلت

دو دل-مردد-بی تصمیم

حرف گوش کن-حرف شنو

چندر غاز-پول بسیار کم

دنیا پسند-آن چه که همه بپسندند
حساب کتاب-رسیدن به محاسبات-نظم و قانون

حکم حکم نادر و مرگ مفاجا-حکم صد در صد لازم الاجرا

الواتی کردن(عیاشی و هرزگی کردن)

زیر دل کسی زدن-فدر ندانستن-بی اعتنا بودن

از سر نو(دوباره)

از بی‌کفنی زنده بودن-بی‌نهایت فقیر و نیازمند بودن

خاله خواب رفته-آدم شل و بی حال و وارفته

 

زوزه کشیدن-آواز برآوردن

دست مزد-اجرت-مزد کار

آن روی کسی بالا آمدن(خشمگین شدن)

ریقش درآمدن-بیرون زدن مواد درون امعا و احشا

آب به چشم آمدن(طمع کردن)

دَم باریک-نوعی انبردست که نوک آن باریک و دراز است

دادستان-ستاننده ی داد-مدعی العموم

رفتگار-رفتنی-مردنی
دود-دخانیات-مواد مخدر
دست به سر و روی کسی کشیدن-کسی را نوازش کردن-کسی را اندکی آرایش کردن

دیمی-کشت که از آب باران آبیاری شود-بدون برنامه و حساب-بی هدف

خرج جیب-توجیبی-خرج غیر لازم

 
 

تر و فرز-چست و چابک

بد قدم-نامبارک-بد شگون

راپرت-گزارش-خبر

باریک-دقیق-حساس

آب کردن(جنس نامرغوب را فروختن)

آبِ سیاه-نیمه کوری

تخت شدن-صاف و هموار شدن-کاملا نشئه شدن

چوغ-چوب

جراندن-جر دادن-پاره کردن

تپه تپه-چیزهایی که بی نظم کنار هم انباشته باشند

جز و وز-اظهار عجز و ناراحتی-شرح غم و اندوه-صدای سوختن چیزی

تیشه به ریشه ی کسی یا چیزی زدن-قصد نابودی کسی را داشتن

به هر حال-در هر حال-در هر صورت

چَکه-شوخ و بذله گو

خون خون کسی را خوردن-بسیار خشمگین شدن و چیزی نگفتن

به رخ کشیدن-به چشم آوردن-یادآوری کردن

در خط چیزی بودن-در فکر و نقشه ی کاری بودن
از کسی کشیدن(از کسی رنج کشیدن)
جامغولک بازی-حقه بازی-فریب کاری

رگ و ریشه-خویشاوندان و بستگان

زبان گزه رفتن-زبان گزیدن-لب به دندان گرفتن
آفتابی کردن(پدیدار کردن)

پرت و پلا-تار و مار-پراکنده-بی معنی-مزخرف

پیس-کسی که پوستش با لکه هایی دو رنگ می شود

دلال بازی-به شیوه دلالان از راه مبالغه و دروغ کاری را بزرگ جلوه دادن-واسطه گری

اداره بازی(پرداختن بیش از حد به تشریفات زاید اداری)

اجباری بردن(کسی را به خدمت سربازی بردن)

تعارف آب حمامی-تعارفی که خرج و مایه ای ندارد

تخمی-به درد نخور-بی مصرف

پاتی کردن-باد دادن خرمن

به خاک سیاه نشاندن-بدبخت و ذلیل کردن

جیز شدن-سوختن در زبان کودکان

رو دست زدن-فریب دادن-خام کردن

تو بحر چیزی رفتن-در چیزی دقیق شدن-سخت متوجه ی چیزی شدن

توپ-پرشده-کامل-بی نیاز

خر با تشدید-بسیار احمق-الاغ تمام عیار

جن زدگی-دیوانه شدن-از حال طبیعی خارج شدن

پیاله فروشی-میخانه

ریشو-دارای ریش بلند

روبنده-نقابی سیاه رنگ برای پوشاندن چهره

دختر بچه-دختر کم سن و سال

زنده دل-آدم با شور و حرارت-پرنشاط

دور و بر-اطراف-پیرامون

بد خواب شدن-بی خواب شدن-خواب آسوده نکردن

خرابکاری-به هم زدن نظم-ایجاد اختلال-آلودن بستر و لباس-تروریسم

آش پختن برای کسی(کسی را برای آزار کسی برانگیختن، برای کسی توطئه‌ای ترتیب دادن)

حق البوق-رشوه

از زور پسی(از روی ناچاری، اجبارن)

پر بدک-خیلی بد

بریدن از هم-قطع رابطه کردن

جنگ زرگری-دعوای دروغین-جنگ مصلحتی

زیش ریش شدن دل-سخت ناراحت شدن-به گریه افتادن و از حال رفتن

ژاندارم-مامور انتظامی عضو ژاندارمری

چاله خر کُشی-یکی از گودهای تهران که پناهگاه مردم فقیر و بی نوا بود

جی جی باجی-صمیمیت بسیار زیاد ولی غیر واقعی

چار نعل-به سرعت-به تاخت

چه صیغه ای است ؟-چه معنی داد ؟

بلند پروازی کردن-جاه طلبی کردن-خودنمایی کردن

داغ به دل کسی گذاشتن-کسی را عزادار کردن

چنار امام زاده صالح-متلک بد

بُر زدن-مخلوط کردن ورق های بازی

پشت سر هم-پیاپی متوالی

به خورد کسی دادن-به زور به کسی خوراندن-به کسی قالب کردن

چلاندن-فشار دادن برای آب گرفتن

با اشتها-متمایل به غذا

چانه لغی-راز داری نکردن

از آب کره گرفتن-از آب روغن گرفتن

از کرگی دم نداشتن خر-نهایت پشیمانی و انصراف از ادامه‌ی کاری
از زیر کار در رفتن-تن زدن و نپذیرفتن کاری-کار را جدی نگرفتن

پیشکی-جلوتر-از پیش-به طور مساعده

چرس رفتن-حشیش کشیدن

آستین تر داشتن(بسیار گریه کردن)

حمام گرفتن-منظور دوش گرفتن است

بستن زخم-بسته شدن سر زخم-التیام یافتن زخم-مرهم نهادن و پیچیدن زخم با وسایل زخم بندی

از جا در رفتن(کنترل خود را ناگهان از دست دادن، ناگهان خشمگین شدن)

پا خوردن-فریب خوردن

دسته-جمعیت سینه زن

حکیم باشی-پژشک تجربی و مدرسه نرفته

تریاکی ِ چیزی بودن-سخت به چیزی معتاد بودن

از زبان افتادن(لال شدن)

داغ دیده-مصیبت رسیده-کسی که شاهد مرگ عزیزی شده است

دستمال به دست بودن-چاپلوس بودن-متملق بودن

پشتک زدن-معلق زدن-رنگ عوض کردن-تغییر عقیده دادن

بالای چشمت ابروست- به کسی نگفتن که بالای چشمت ابروست

روده بر شدن-سخت خندیدن-از شدت خنده بی حال شدن

به کوری چشم کسی-بر خلاف میل کسی

ای والله گفتن(به برتری کسی بر خود اقرار کردن)

دهان گیره-غذای اندکی که میان دو غذای اصلی می خورند

رو دست خوردن-فریب خوردن-خام شدن

از شیر مادر حلال‌تر-چیزی که در تعلق آن به کسی تردیدی نیست

ریخت-شکل و قیافه-سر و وضع

خون کردن-قتل کردن-آدم کشتن
تو هچل افتادن-به دردسر افتادن-دچار مشکل شدن

روان کردن-از بر کردن

پِی-دنبال